تربیت کودک نافرمان

۶۷۵ بازديد

روش های تربیت کودک نافرمان

کودک نافرمان شاید واژه ای باشد که خیلی به مزاق والدین خوش نیاید اما این واقعیتی است که بسیاری از کودکان به دلایل مختلف به آن دچار هستند . در این مقاله می خواهیم به توضیح کاملی از کودک نافرمان و دلایل لجاجت و نافرمانی کودکان از والدین بپردازیم . نکته حائز اهمیت این است که والدین با آگاهی از نحوه رفتار با کودک نافرمان می توانند تاثیر زیادی در بهبود رفتار فرزند ایجاد کنند و یا برعکس با عدم آگاهی از نحوه رفتار با یک کودک نافرمان گاهی موجب آسیب های جدی روحی در فرزندشان می شوند که شاید جبران آن بسیار سخت باشد .

در راستای تربیت کودک نافرمان می توان با راهنمایی از مشاوره تربیت کودک اقدام به نحوه تربیت و رفتار با این کودکان کرد . مهم ترین و اولین نکته ای که باید در نظر داشته باشید تشخیص نافرمانی و ناهنجاری کودکتان است . اغلب کودک نافرمان به راحتی قانون شکنی می کند و تحمل حرف شنوی از والدین را ندارد و لجاجت با والدین را به یک عادت روزانه تبدیل می کند . اغلب این کودکان بسیار ناآرام و پرخاشگر هستند و همواره لجاجت ها و عصبانیت های طولانی مدت را می توان در ظاهر آن ها پیدا کرد.

این مقاله را حتما بخوانید: مشاوره تلفنی رایگان مشکلات زناشویی

تربیت کودک نافرمان

تربیت کودک نافرمان کار سختی است اما نشدنی نیست . کودکان معمولی به راحتی در برابر حرف بزرگترها تسلیم می شوند و قابل کنترل توسط والدین هستند اما کودک نافرمانی را در نظر بگیرید که پس از یک خرابکاری وحشتناک زمانی که شما با عصبانیت در حال سرزنش او هستید و انتظار دارید مقداری پشیمانی در او ببینید شاهد چشمانی هستید که بسیار از کرده خود راضی و خشنود است و با جسارت تمام به شما زل است و این تنها یکی از سختی های تربیت کودک نافرمان است . برخی والدین به دلیل عدم آگاهی از نحوه تربیت کودک نافرمان دست به تنبیه های سخت تری می زند و همواره حلقه آزادی کودک را با قوانین سخت گیرانه تر تنگ می کنند بی آنکه بداند این روش کار را بدتر می کند .

در این شرایط بهتر است به یک مرکز مشاوره کودک مراجعه کنید تا در ابتدای کار دلیل ناهنجاری و نافرمانی کودک را کشف کنید سپس برای حل مشکل و بهبود رفتاری کودک اقدام کنید . مشاوره اختلالات کودک با انجام تست های روانشناسی و پرسیدن سوالاتی ساده از کودک اقدامات درمان این عارضه رفتاری را پیش می گیرد و با ایجاد روابطی دوستانه و صمیمی با کودک و وارد شدن به دنیای بچگانه اش سعی در حل این مشکل می کند . بهتر است والدین بدون آگاهی اقدامی در تربیت کودک نافرمان نکنند ؛ یکی از ساده ترین راه ها برای بیشتر شدن آگاهی والدین مطالعه کتاب هایی است که مرتبط با نحوه تربیت کودکان نافرمان است .

این مقاله را حتما بخوانید: مشاوره خیانت چه زمانی بیشترین تاثیر را دارد؟

رفتار با کودک نافرمان

رفتار با کودک نافرمان بسیار مهم و حساس است . اگر به طور ناآگاهانه اقدام به مقابله به مثل با این کودکان کنید (بسیاری از والدین به اشتباه این کار را می کنند ) قدم در مسیر پر تنش و بی نتیجه ای گذاشته اید چرا که این کودکان به راحتی قادرند بیش از پیش نافرمان شوند تا شما را از کارتان پشیمان و حیرت زده کنند . بنابراین رفتار با کودک نافرمان را جدی بگیرید و سعی کنید با آگاهی کامل اقدام کنید .

تحقیقات بر روی کودکان نافرمان نشان می دهد که این کودکان اغلب از هوش بالایی برخوردار هستند و این ، کار شما را در برخورد با آن ها سخت تر می کند . رفتار با کودک نافرمان باید به  گونه ای باشد که به کودک احساس دستور ندهد زیرا کودک نافرمان از امر و نهی متنفر است و اگر احساس کند که می خواهند آزادی اش را صلب کنند حتما نافرمان ترمی شود .

تربیت کودک نافرمان

روش های برخورد با کودک نافرمان

روش های برخورد با کودک نافرمان نیز به ظاهر ساده است اما نکته مهم در این روش ها نحوه بکار گیری آنها می باشد زیرا لازم است هنگامی که کودکتان حسابی شما را کلافه کرده است آرامش خود را حفظ کنید و روش های برخورد با کودک نافرمان را به یاد بیاورید . از جمله مهم ترین روش های پیشنهادی در برخورد با کودکان نافرمان می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1.قبل از اینکه بحث کنید ، به حرف های کودک گوش دهید .

2.به کودک دستور ندهید و سعی کنید ارتباطی دوستانه با او برقرار کنید .

  1. به جای دستور دادن چند انتخاب برای کودک قرار دهید و به او حق انتخاب دهید .

4.آرام و صبورانه عمل کنید و از پرخاشگری بپرهیزید .

5.برای کودک خود ارزش قائل شوید .

6.همکاری کنید . به کمک کودک برخی کارها را انجام دهید تا حس مهم بودن به او دست بدهد .

7.با او صحبت کنید و به دنبال دلیل بی قراری اش بگردید ، مثلا از او بخواهید برایتان توضیح دهد چه چیزی موجب عصبانیتش شده است .

درمان کودک نافرمان

درمان کودک نافرمان ابتدا به دست والدین است زیرا نحوه رفتار والدین با کودک بسیار مهم است . کودک نافرمان بیش از دیگر کودکان نیاز به توجه دارد بهترین برطرف کننده های این نیاز پدر و مادر هستند که با وقت گذاشتن برای کودک و توجه به خواسته ها و نیازهایش می توانند در بهبود رفتار فرزند خود موثر باشند . در نهایت والدین با راهنمایی مشاوره خانواده می توانند راه های مناسبی در تربیت کودک بکار بگیرند و زودتر به نتیجه دلخواه برسند .

درمان کودک نافرمان

 

سوالات متداول

با کودک نافرمان چگونه رفتار کنیم ؟

به حرف ها و خواسته های کودک گوش دهید و با او دوستانه رفتار کنید و سعی کنید به او دستور ندهید کاری را انجام دهد زیرا کودک نافرمان به این کار حساس است و فورا شروع به نافرمانی و لجبازی می کند . کاری کنید کودک احساس کند برای شما مهم است زیرا این کودکان جلب توجه را دوست دارند و راه درست جلب توجه پدر و مادر ها را نمی دانند .

آیا تنبیه روش های خوبی برای برخورد با کودک نافرمان است ؟

سعی کنید تبیه نکنید اما به کودک نشان دهید که با پرخاشگری نمی تواند به خواسته اش دست پیدا کند و درعوض هنگامی که رفتار مناسبی دارد به راحتی به خواسته اش می رسد به این ترتیب رفتار درست را به کودک بیاموزید .

بهترین روش برخورد با کودک نافرمان چیست ؟

بهترین کار این است که با او هم صحبت شوید و از نگاه او قضیه را ببینید سپس خیلی دوستانه نکته مثبت خواسته تان را به کودک توضیح دهید تا خود کودک راضی به انجام خواسته شما شود . یادتان باشد دربرخورد با این کودکان باید بسیار صبورانه عمل کنید تا بتوانید بر اوضاع کنترل داشته باشید زیرا در زندگی با یک کودک نافرمان روزانه هزار اتفاق ساده پیش می آید که شما باید برای قانع کردن فرزندتان زمان زیادی را صرف کنید . از صبحانه خوردن در همان ابتدای صبح گرفته تا به تخت خواب رفتن در انتهای شب شما به نیرویی مضاعف برای برخورد با کودک نافرمان نیاز دارید .

درمورد اختلال نافرمانی کودکان چه می دانید ؟

نا آگاهی والدین در مورد این اختلال سبب به وجود آمدن مشکلات جدی تری در کودک می شود . زیرا عدم آگاهی ممکن است سبب تنبیه های سخت و یا بحث های طولانی شود . اگر والدین آگاهی کافی در برخورد با این کودکان را ندارند بهتر است از یک مشاوره کودک کمک بگیرند . یکی دیگر از راه های ساده کسب آگاهی در مورد اختلال نافرمانی کودک مطالعه کتاب های روانشناسی مرتبط است .

اختلال نافرمانی کودک را تعریف کنید ؟

اختلال نافرمانی کودک در واقع نوعی ناهنجاری در برخی از کودکان است که موجب پرخاشگری و عدم حرف شنوی کودک از والدین می شود . در این نوع از اختلال شاهد تنش های زیادی به دلیل رفتار های کودک در خانواده هستید . این نوع از اختلال ممکن است در هر سنی اتفاق بیافتد گاهی در سنین زیر سه سال هم شاهد این اختلال هستیم .

خدمات تلفنی و آنلاین مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه

لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .

در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه کودک نافرمان به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد .

منبع: 7 Steps To Radically Change Disobedient Kids Into ...

پدران چگونه پسرانشان را تربیت کنند؟

۶۷۶ بازديد

رابطه پدر و پسر چگونه باید باشد؟

بر طبق یافته های مرکز مشاوره آویژه برقراری ارتباطی درست و اصولی با فرزندان مخصوصا پسران، کار پیچیده ای است. جالب است  بدانید نقش پدر در اکثر موارد موثر تر از مادر است. اما به دلیل مشغله های کاری پدران، معمولا تاثیرشان در زندگی فرزندان روز به روز کمرنگ وکمرنگ تر می شود.

رابطه پدر و پسر مخصوصا در این عصر کمی پیچیده به نظر می رسد. به دلیل هم جنس بودن و علاقه مردان به قدرت، معمولا  پدر و پسر همدیگر را رقیب خود می دانند یا می خواهند نظرات خود را به کرسی بنشانند. رابطه پدر و پسر نیاز به مهارت دارد که با کمی مطالعه در مورد آن ها می توانید به پدر خوب و نمونه ای تبدیل شوید.

پدر هر چه قدرتمند تر باشد، خانواده در امنیت روانی بیشتری خواهد بود. پدر با قدرت و هیبتی که دارد قطعا الگوی مناسبی برای پسر است. مردانگی اولین صفتی است که پسر از پدر می آموزد.گاهی هم لازم نیست آموزش خاصی ببیند کافیست پدر نقش خود را درخانواده به درستی انجام دهد و از خانواده اش در برابر مشکلات به خوبی محافظت کند و به قولش وفا کند، خود به خود پسر هم از روی رفتار پدرش یاد میگیرد که چطور در آینده از خانواده اش نگهداری کند و چگونه به آن ها امنیت بدهد. در ادامه با مشاوران مرکز مشاوره آویژه همراه باشید.

  • پسر قدرت حل مساله را از پدر می آموزد

در روابط پدر و پسر این موضوع بسیار مهم است. یکی از نقش های پدر، پیدا کردن راه هایی برای حل مشکلات است. پدرمعمولا نماینده عقل است. پدر یاد می دهد که چطور باید با چالش های زندگی روبرو شد و چطور بهترین انتخاب را در زندگی بگیرید.

  • پدر مسئولیت پذیر، پسری مسئولیت پذیر تربیت می کند

پسران از پدرانشان می آموزند که در زندگی مسئولیت پذیر و متعهد باشند. تعهد، وفاداری و مسئولیت پذیری سه خصیصه ای است که باید درخود پدر وجود داشته باشد. پدری که مدام بر سر این مسائل با پسرش درگیر است و همیشه به او تذکر میدهد، قطعا درکار خودش مشکلی وجود داشته است.

اصلا اگر پسران بر سر مسئولیت پذیری با پدرانشان رقابت داشته باشند بسیار عالی می شود. زیرا لازمه موفقیت های آینده پسر، پرورش خصوصیات مردانگی است. اگر پدران در این زمینه الگوی خوبی برای پسرانشان باشند قطعا پسر به آغوش مادر پناه نمی برد. آن هم در حساس ترین زمان ممکن. زمانی که باید مرد شود.

این ویدئو را حتما ببینید: https://www.aparat.com/v/vqemus0

  • مدیریت را یاد می گیرند

مدیریت خانه وظیفه اصلی پدر است. درست است که امور خانه بر عهده مادر است اما پدر مدیر اجتماعی است و چون پسر فردا در همین اجتماع باید فعالیت کند، پس باید در اجتماع مدیر خوبی باشد. پسران در این زمینه از پدرانشان الگو برداری می کند. زمانی که پدرشان فکرش را نمی کند پسر درگوشه ای رفتارهای پدر را زیر نظر دارد و کارهای او را مو به مو تکرار می کند.

  • پدران منظم پسران منظمی دارند

نظم در زندگی یکی از مهم ترین اصول برای داشتن زندگی سالم و موفق است. پدری که بیشتر کارهایش از روی نظم باشد قطعا در خانه هم همه چیز سر جای خودش است. در این صورت خانواده به هم ریخته نیست و هر کس ساز خودش را نمی زند. این نظم باعث می شود پسر نیز در زندگی خصوصی اش منظم باشد.

  • پسر احترام را از پدر می آموزد

فرزندان آیینه والدینشان هستند. آن ها به جزء جزء رفتار والدین خود توجه می کنند. یکی از مواردی که پدر نقش بسیار مهمی دارد محترم شمردن جایگاه خود و اهالی خانه است. رفتار صحیح پدر با اعضای خانواده، به پسر می آموزد که برای دیگران ارزش قائل باشد. به آنها احترام بگذارد و با آنها درست صحبت کند. همچنین در اجتماع طوری برخورد کند که از او به نیکی یاد کنند. به پدران عزیز توصیه می شود که در این مورد روی رفتار خود خیلی دقت کنند.

  • پدر عشق ورزی به زن را به پسرش یاد می دهد

محبت پدر به همسرش باعث می شود که پسر هم یاد بگیرد چطور با یک زن باید برخورد کرد. متاسفانه بعضی از مردان رفتار مناسبی با همسرانشان ندارند و در اکثر موارد از جملات امری استفاده می کنند. اگر برای همسرتان ارزش قائل شوید دیگران برای شما ارزش قائل می شوند و از طرفی بچه هایتان نیز همیشه شما را محترم می دانند. اگر مشکلی با همسرتان دارید هیچ گاه در مقابل فرزندانتان دعوا نکنید.

مخصوصا پسران در این زمینه گوش هایشان تیز و چشمانشان بیناتر از هر زمان دیگری است و اینکه روی مادرشان نیز حساس هستند. پس به همسرتان عشق بورزید و به او محبت کنید و محبت را آموزش دهید.

نکته : هر چه شخصیت پدران برای پسرشان محبوب تر باشد میزان همزاد پنداری و همانند سازی آن ها نسبت به پدران خود بیشتر خواهد بود.

بیشتر بخوانید: 17 نشانه احساس تنهایی در میان مردان و زنان

رابطه پدر و پسر در خانواده

بی توجهی پدر به پسر چه عواقبی دارد؟

بی توجهی پدران به پسران آثار مخربی را خواهد داشت؟

پسرانی که پدرشان به آن ها بی توجه است معمولا:

  • اعتماد به نفسشان کم است.

  • احساس کوچک بودن و بی اهمیت بودن میکنند.

  • افسرده و نا امید می شوند.

  • قدرت تصمیم گیری شان را از دست می دهند.

  • عقده های روانی نهفته دارند.

  • پرخاشگر و عصبی می شوند.

  • از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و به دیگران اهمیتی نمی دهند.

  • متکی و ضعیف هستند.

  • نمی دانند که چگونه زندگی کنند و مدیریت مالی و کنترل خود را از دست می دهند.

  • خودشیفته هستند و انتقاد پذیر نیستند.

  • مدام نگران و مضطرب هستند.

  • و با این تفاصیر احتمال بزهکاری آن ها بسیار زیاد است و در شرایط خطرناکی قرار می گیرند.

با مراجعه به مشاوره نوجوان می توانید این مشکلات را به حداقل برسانید.

رفتار پدر با پسر کودکش باید چگونه باشد؟

معمولا نقش پدر در دوران کودکی پسر نادیده گرفته می شود. در حالی که رابطه پدر و پسر از دوران کودکی اش شکل می گیرد.  پدران به صرف اینکه کودکش چیزی متوجه نمی شود مسئولیت نگهداری و تربیت آن ها را به مادرشان می سپارند. در صورتی که این کار کاملا اشتباه است. این کودک چون بیشتر به مادرش نزدیک بوده به همان نسبت از پدرش فاصله می گیرد. این فاصله با رشد کودک بیشتر و بیشتر می شود. زمانی پدر متوجه این موضوع می شود که دیگر کودکش حرف او را قبول نمی کند. مخصوصا کودک پسر که پدرش برایش نقش الگوی قدرتمندی است. برای پیشگیری از این مشکلات  بهتر است در مورد نکات تربیتی کودک بیشتر مطالعه کنید. مشاوره کودک هم در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.

1. وقت بیشتری برای او بگذارید

پدران معمولا سر کار هستند و زمان کمی برای همسر و فرزندشان دارند. این حق را به آن ها می دهیم که مدیریت و هماهنگی شغلی با مسائل خانه کار سختی است. اما در همان زمان که خانه هستید می توانید به پسر خود محبت کنید.. پسران از همان دوران کودکی کمی لجباز و مغرور هستند و این شما هستید که باید شروع کننده محبت باشید. سعی کنید نقاط مشترک خود را با آن ها پیدا کنید. مثلا با آن ها فوتبال بازی کنید. با آن ها به سینما بروید. در مورد چیزهایی که دوست دارد صحبت کنید. کتاب ها و وسائلی که دوست دارد را برای او بخرید. در این زمان فرزندتان به شما نزدیک می شود و شروع به همانند سازی می کند. پسر ها دوست دارند که پدرشان با مدرسه و معلمانش آشنا شوند. از شرایط درسی شان باخبر شوند.

هر چه پدر بیشتر به کودک پسرش اهمیت بدهد در آینده فرزندش با کمترین مشکلات روانی مواجه می شود و به فردی قوی و مقتدر تبدیل خواهد شد.

2.اهمیت بردن و باختن را به او بگویید

پدر تنها کسی است که با استفاده از تجربیات خود به پسرش می آموزد که چگونه ببرد و چگونه در دوران باخت نا امید نشود و با قدرت به راهش ادامه دهد. علاوه بر این جنبه برد و باخت را نیز داشته باشد. پسری که از محبت و توجه پدر محروم است برای همیشه باختن را تجربه می کند. به همین دلیل نقش پدر بسیار بسیار مهم است. سعی کنید در روزهای برد و باخت پسرتان کنارش باشید و به او یاد دهید چطور با این مسائل کنار بیاید.

3.به او یاد دهید که چگونه از خود دفاع کند

حمایت پدر اصل مهم در روابط پدر و پسر است. پدر به پسرش می آموزد که چطور باید از خود در مقابل دشمنان از خود محافظت کند و زمانی که حق او را پایمال می کنند چگونه حق خود را بگیرد. کجا به خاطر مصالح خانواده سکوت کند. چه زمانی پاسخ تحریکات را بدهد و چه زمانی با آرامش صحنه را ترک کند. گاهی هم گذشت کند و آنقدر قوی باشد که از حق خود بگذرد اما هیچ گاه در برابر ظلم سر خم نکند. این نکات کلیدی است که پدر باید با مثال به فرزندش بیاموزد. این موارد بسیار مهم است و نباید آن را نادیده گرفت. نباید اجازه داد پسر خام و نپخته و بدون هیچ علمی وارد اجتماع شود.

4.در کلام خود دقت کنید

دل فرزندتان را نشکنید. مخصوصا کودکان پسر که نسبت به لحن آمرانه و پرخاشگری حساس هستند و واکنش بدتری نشان می دهند. کمی صبرتان را بالا ببرید و گاهی با منطق به آن ها بگویید که کارشان اشتباه است. نه با پرخاشگری و زدن حرف های رکیک و فحش هایی که شخصیت پسرتان را خرد کند. در سایه مردانگی پدران نسبت به پسران است که خانواده ای آرام شکل می گیرد و فرزندان به بهترین شکل تربیت می شوند.

بیشتر بخوانید: چیکار کنم همسرم بهم دروغ نگه؟

رابطه پدر و پسر در بیرون از خانه

نحوه رفتار پدر با پسرش نوجوانش باید چطور باشد؟

مراحل رشد کودک به طور زنجیر وار به هم متصل است. کودک علاوه بر اینکه برای داشتن جسمی سالم به تغذیه درست نیاز دارد، باید روح و روان او نیز تغذیه شود و در آرامش باشد. مثلا اگر کودکی خوبی داشته باشد و تمام موارد تربیتی را رعایت کرده باشید قطعا در دوران نوجوانی زجر کمتری می کشید. همینطور در دوران نوجوانی اگر بتوانید درست فرزندانتان را تربیت کنید می توانید جوانی سالم، فعال و پر انرژی و با جسم و روانی سالم به اجتماع تحویل دهید. پس پدر و مادر نقش اول را می زنند. در این میان پدران و پسران باید رقابت و غرور را کنار بگذارند و دست در دست هم و هماهنگ پیش بروند.

  1. با پسرتان با احترام رفتار کنید

شرط اول بهتر شدن روابط پدر و پسر در دوران نوجوانی، احترام متقابل است. پدران عزیز در بدترین شرایط هم محبتتان را از همسر و فرزندتان دریغ نکنید. زمانی که شما به همسرتان محبت می کنید و احترام او را حفظ می کنید، به همان نسبت هم پسرتان متوجه می شود که باید احترام بزرگتر های خودش را حفظ کند. این در عمل الگوبرداری نهفته است. بدون آنکه متوجه شوید او نوع رفتار شما را ثبت و ضبط می کند. مخصوصا پسران که در دوران نوجوانی سرکش تر می شوند و شرایط پیچیده تری دارند باید الگوهای خوبی داشته باشند. اگر احترام به خانواده و افراد اجتماع را در ذهن خود جا بیاندازید مشکلاتتان با او به حداقل خواهد رسید.

  1. به او کمک کنید تا خودش را مدیریت کند

معمولا پسران در دوران نوجوانی، از لحاظ روانی و جنسی غیر قابل کنترل می شوند. پدران باید در مورد این دوران و مشکلاتش با پسرشان صحبت کنند و تجربیات خود را در اختیارشان بگذارند. اینکه چطور میتوان جلوی این احساسات را گرفت و چطور می شود بر خشم خود غلبه کرد. آن ها را به ورزش و فعالیت های بدنی ترغیب کنند و خودشان نیز گاهی با پسرشان ورزش کنند.

  1. حامی او باشند و به پسرشان توجه کنند

پدران باید در این زمینه کمی از خود گذشتگی کنند. مثلا اگر می بینند که پسرشان ناراحت است به جای بی محلی و بی توجهی بیشتر به او نزدیک شوند و علت ناراحتیش را بپرسند و به او اطمینان خاطر دهند که تا حد توان کمکش می کنند که مشکلش حل شود. حتی اگر پسرشان از صحبت کردن امتناع کرد سعی کنند راه ارتباط با او را بدست بیاورند. در این شرایط تنها گذاشتن او کار خطرناکی است. هر چه پدر و مادر به پسرشان نزدیک تر باشند بهتر است.

  1. او را تشویق کنید

ازنکات کلیدی در روابط پدر و پسر این است که علاقمندی های او را بشناسید و به او کمک کنید که در مسیری که قدم بر میدارد بهترین باشد. نه اینکه بگویید این کار به درد تو نمی خورد. این رشته تحصیلی مناسب تو نیست. اجازه دهید تصمیمات مهم زندگی اش را خودش بگیرد. مگر اینکه مطمئن شوید در این مسیر چاله است. موانع را به او نشان دهید و از تجربیات افرادی که این مسیر را رفته اند کمک بگیرید.

  1. هم صحبت خوبی برایش باشید

اگر پدر خوبی باشید پسرتان بیشتر از هر زمان دیگری به شما نزدیک می شود. سعی کنید به جای اینکه نقش والدین را داشته باشید با او دوست شوید. اطلاعات خود را بروز کنید. این فاصله فرهنگی بلای جان خانواده ها شده است. تا می توانید در مورد مسائل مختلف مطالعه کنید تا هم صحبت خوبی برای فرزندتان شوید. اگر به اینصورت رفتار کنید پسرتان نیز اجازه اشتباه را به خود نمی دهد زیرا می داند که شما هر چه را که می گویید به صلاح خودش است.

  1. کارهای مردانه را به او بسپارید

سعی کنید کارهایی که یک مرد باید انجام دهد را به او یاد دهید. به او بیاموزید که روی پای خودش بایستد. به دیگران کمک کند. حتی ماشین را روشن کند و تعمیراتش را نیز به او بیاموزید. تنها پدر است که می تواند به پسرش بفهماند مرد بودن یعنی چه و در آینده مسئولیت بزرگی بر عهده اوست. پدر به پسر می گوید که اشتباهات او را تکرار نکند و راه های درست نرفته پدر را برود. در این صورت است که آینده او تضمین خواهد شد. پسر تا زمانی که مسئولیت بزرگی به او سپرده نشود مزه مرد بودن را نخواهد چشید. اگر در این زمینه به مشکلی خوردید مشاوره خانواده کمک خوبی برای شما خواهد بود.

رابطه پدر و پسر

چرا پسر باید احترام پدرش را حفظ کند؟

همه ما از اهمیت و جایگاه پدر آگاه هستیم. پدر هر چقدر هم که بد باشد باز هم پدر است و احترام او واجب. دراین بین پسران معمولا نسبت به سایر اعضای خانواده، کمی با پدرشان راحت تر صحبت می کنند. بهتر است در این بین با آن ها خوش رفتار باشید. پدران معمولا از پسرانشان زودرنج تر و حساس تر هستند. به اصطلاح دلشان از پسرشان راحت تر می شکند. پدر از قدیم الایام رهبر خانواده بوده و بسیار مغرور است. هیچگاه غرور او را نشکنید و او را با حرف هایتان آزرده خاطر نکنید. اگر در زمینه ای اختلاف نظر دارید سعی کنید سکوت کنید و بگویید حرف شما هم کاملا درست است و روی نظر شما هم فکر میکنم.

چه دلایلی باعث بی احترامی پسر به پدر می شود؟

  • تربیت نادرست خانوادگی و لوس شدن پسر
  • عدم پذیرش انتقاد از سوی پسر
  • عدم کنترل خشم
  • همکاران یا دوستان بد و ناباب
  • مشکلات اقتصادی و فشار روانی ناشی از نداری و فقر
  • مشکلات روحی و روانی خانوادگی و زندگی در محیطی کاملا تنش زا
  • دوران بلوغ پر تنش

عواملی است که باعث بی احترامی به پدر خواهد شد.

سوالات متداول

عواملی که کار پدر و پسر را به اختلاف می کشاند؟

معمولا در هر خانه ای به بهانه های مختلف پدران و پسران با هم درگیر هستند. اما مهم ترین عوامل دعوای پدر و پسر :اختلافات سنی پدر با پسر ، اختلافات فرهنگی، مشکلات اقتصادی و فقر است که حتی تا سن 30 سالگی نیز ادامه دارد.

از چه زمانی پدر باید پسرش را تربیت کند؟

معمولا از دوران کودکی و از زمانی که کودک میتواند حس کند، ببیند و بشنود باید کاملا تحت نظارت پدر و مادر باشد. رفتارهای خوب و بد دختر و پسر از دوران کودکی اش شکل میگیرد. فراموش نکنید نقش پدر در همه زمان ها پر رنگ است. پسر در دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و حتی زمانی که خودش صاحب فرزند شد به محبت پدرش نیاز دارد.

آیا پدری که خودش اشتباه می کند می تواند پسر خوبی تربیت کند؟

در اکثر موارد خیر. زیرا همانگونه که گفته شد پدران الگوهای فرزندان خصوصا فرزندان پسر هستند. هر کار اشتباه، تصمیم اشتباه یا رفتار بد در زندگی آن ها نیز تاثیر مستقیم خواهد داشت و به نوعی آن ها را تقلید می کنند. البته همه انسان ها جایز الخطا هستند اما اگر فرزندان سالمی می خواهید باید درصد اشتباهات خود را کم کنید.

خدمات تلفنی و آنلاین مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه

هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .

در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره کودک به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.

برگرفته از مقاله : منبع: مشاوره خانواده آویژه / https://psychology.avije.org/

10 Ways to Strengthen Father and Son Relationships

 

زخم های التیام ناپذیر: چگونه با خیانت کنار بیاییم؟

۶۸۴ بازديد

زخم های التیام ناپذیر: چگونه با خیانت کنار بیاییم؟

علائم، عوامل محرک و راهبردهای بهبود در آسیب روحی ناشی از خیانت

آیا فکر می کنید شما یا کسی که می شناسید ممکن است در حال مبارزه با آسیب روحی ناشی از خیانت یا رهاشدگی در گذشته باشید؟ اگر چنین است، پس در حال خواندن مقاله خوبی هستید!

در این مقاله مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به موارد زیر خواهیم پرداخت:

  • آسیب روحی ناشی از خیانت چیست؟
  • علائم آسیب روحی ناشی از خیانت
  • بهبودی از آسیب روحی ناشی از خیانت

راهبردهای بهبود:

  • استراتژی 1: به جای اجتناب، آن را بپذیرید
  • استراتژی 2: محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت را درک کنید
  • استراتژی 3: پذیرش و نامگذاری احساسات خود را تمرین کنید
  • استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید
  • استراتژی 5: ابزارهای مراقبت از خود را توسعه دهید
  • استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

بزنیم بریم سراغ اصل مطلب آویژه!

آسیب روحی ناشی از خیانت چیست؟

آسیب روحی ناشی از خیانت نتیجه زیر پا گذاشته شدن عمیق یک وابستگی است، جایی که فردی که برای امنیت و رفاه خود به آن وابستگی اعتماد دارد، مورد سوء استفاده یا بی توجهی قرار گرفته است.

آسیب روحی ناشی از خیانت اغلب ناشی از موارد زیر است:

  • آزار و اذیت دوران کودکی: شامل آزار جسمی، جنسی و عاطفی (مثلاً سوءاستفاده عاطفی، تحریف روانی، آزار کلامی و غیره)
  • خیانت شریک عاطفی: شریک عاطفی رابطه نامشروع برقرار می کند یا در مورد موضوع مهمی در رابطه تان به شما دروغ می گوید (پول، اعتیاد جنسی و غیره)

آسیب روحی ناشی از خیانت به شدت با سایر انواع آسیب های روحی متفاوت است زیرا نه تنها تجربه سوء استفاده را در بر می گیرد، بلکه همراه با تجربه خیانت شدن توسط یک رابطه کلیدی مانند والدین، سرپرست، قیم، شریک عاطفی یا فرد دیگری است که برای حمایت و امنیت به او اعتماد شده است.

چون قربانیِ این نوع خیانت، اغلب برای برآورده شدن نیازهای جسمی، روانی و/یا احساسی خود به فردِ آزارگر وابسته است، برای حفظ رابطه رفتار خود را تغییر می دهد.

قربانی ممکن است دچار موارد زیر شود:

  • تناقض ذهنی (توانایی همزمان نگه داشتن دو فکر متناقض)
  • کم اهمیت جلوه دادن (کاهش شدت یک رویداد)
  • عـــدم تشخیص خیانت (ناتوانی در دیدن خیانت با وجود شواهد آشکار)

این شکل از احساس تنهایی روانی، یک استراتژی مقابله‌ای است که با مسدود کردن چیزهایی که برای رویارویی بیش از حد دردناک یا ترسناک هستند، از امنیت ذهنی و احساسی فرد محافظت می کند.

به عنوان مثال، کودکی ممکن است خودش را برای رفتار بد والدینش سرزنش کند یا دلیلی برای خودش بتراشد که به احساس بهتر او نسبت به اتفاقی که افتاده کمک کند. این موضوع می‌تواند توضیح دهد که چرا بسیاری از قربانیان سوءاستفاده، همچنان با فرد آزارگر خود می‌مانند و تأثیر سوءاستفاده را بعد از وقوع آن کم‌اهمیت جلوه می‌دهند، یا چرا کودکانی که به طور پنهانی مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد رابطه‌ای صمیمی با فرد آزارگر خود دارند.

علائم آسیب روحی ناشی از خیانت

علائم و نشانه های آسیب روحی ناشی از خیانت متفاوت است، اما به طور کلی شامل علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مانند موارد زیر می شود:

  • افکار و تصاویر مزاحم (flashbacks - فلش بک ها)
  • کابوس ها یا فلش بک ها
  • رفتارهای اجتنابی (اجتناب از مکان ها، افراد یا موقعیت هایی که یادآور تجربه تلخ هستند)
  • حواس پرتی شدید (اسکن مداوم محیط برای تهدیدهای احتمالی)
  • پرخاشگری یا عصبانیت ناگهانی
  • بی خوابی
  • ترس
  • کناره گیری اجتماعی
  • احساس بی حسی عاطفی
  • علائم فیزیکی مانند سردردهای تنشی، میگرن و خستگی

آسیب روحی ناشی از خیانت در این مورد منحصر به فرد است زیرا شامل احساسات شدید شرمساری مرتبط با سوء استفاده یا نقض شدن است. بنابراین، اگر از آسیب روحی ناشی از خیانت رنج می برید، ممکن است از موارد زیر رنج ببرید:

  • شرم، گناه و سرزنش خود
  • افسردگی
  • عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی
  • باورهای منفی در مورد خود و دیگران، مانند "من لایق نیستم"، "همه بی صداقت هستند" یا "به کسی نمی شود اعتماد کرد"
  • نوسانات خلقی غیرمنتظره
  • مشکل در تنظیم احساسات

علائم آسیب روحی ناشی از خیانت (ادامه)

همچنین ممکن است نسبت به اینکه به چه کسی می توانید اعتماد کنید، بدبین و شدیدا مراقب باشید. این اغلب منجر به موارد زیر می شود:

  • ناتوانی در اعتماد
  • مشکل در حفظ روابط یا اجازه دادن به دیگران برای نزدیک شدن به شما
  • مشکلات در صمیمیت
  • مشکل در باور به توانایی های تصمیم گیری خودتان

افرادی که از آسیب روحی ناشی از خیانت رنج می برند همچنین ممکن است دچار گوشه گیری اجتماعی و اضطراب شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب اجتماعی و چگونگی غلبه بر آن، وبلاگ ما را بررسی کنید → اینجا([لینک وبلاگ در مورد اضطراب اجتماعی])

علاوه بر این، ممکن است برای مقابله با آسیب روحی ناشی از خیانت استراتژی هایی را توسعه داده باشید که شامل موارد زیر می شود:

  • تجربه گسستگی روانی (فرار روانی) در مواقعی که احساس خطر یا آسیب پذیری شدید می کنید. احساس جداسازی از احساسات ممکن است باعث شود برخی از افراد در طول فلش بک ها، احساسات خود را سرکوب کنند.
  • مشکلات حافظه (به عنوان مثال، خاطرات تحریف شده، خاطرات دروغین)
  • استراتژی های مقابله منفی مانند پرخوری، سوء مصرف مواد مخدر و غیره

بهبودی از آسیب روحی ناشی از خیانت

اگرچه آسیب روحی ناشی از خیانت می تواند دردناک و زندگی را تغییر دهد، ابزارها و مشاوره های خیانت زیادی وجود دارد که می تواند به شما در شروع بهبودی و بازپس گیری زندگی تان کمک کند.

استراتژی 1: به جای اجتناب، آن را بپذیرید

پذیرفتن اینکه مورد خیانت قرار گرفته اید، اولین قدم برای غلبه بر آسیب روحی ناشی از خیانت است. افرادی که دچار "عـــدم تشخیص خیانت" می شوند، تمایل ندارند خودشان را درگیر با این نوع از آسیب ببینند، زیرا تایید و پذیرش اتفاقی که افتاده می تواند طاقت فرسا و دردناک باشد.

برای مقابله با این احساسات، بسیاری از افراد با کم اهمیت جلوه دادن موقعیت، وانمود کردن به اینکه هرگز اتفاق نیفتاده، یا "کناره گیری" کامل از زندگی (به عنوان مثال، افسردگی، سوء مصرف مواد مخدر و غیره) به حالت اجتناب روی می آورند. با این حال، به همان اندازه که پذیرفتن حقیقت ممکن است سخت باشد، اجتناب یا انکار آن تنها استرس و اضطرابی را که احساس می کنید افزایش می دهد.

پذیرفتن آسیب روحی ناشی از خیانت به شما قدرت می دهد تا در روند بهبودی خود پیش قدم باشید. شما می توانید از آسیب ناشی از خیانت به عنوان فرصتی برای رشد شخصی استفاده کنید و در صورت لزوم برای جلوگیری از آسیب های بعدی، اقدامات ایمنی را انجام دهید.

هنگامی که بتوانید آنچه اتفاق افتاده را بپذیرید، می توانید روی یافتن استراتژی های مقابله سالم برای حمایت از خود در طول فرآیند بهبود تمرکز کنید.

 

استراتژی 2: محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت را درک کنید

محرک (Trigger) محرک ها صداها، مناظر، بوها و احساساتی هستند که شما را به یاد رویداد آسیب زا می اندازند. محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت بسته به تاریخچه منحصر به فرد شما می توانند اشکال مختلفی داشته باشند.

آسیب روحی ناشی از خیانت می تواند زمانی تحریک شود که به شما یادآوری شود که در ابتدا چه خیانتی صورت گرفته است: چه گفته شد و چه کاری انجام شد، چه احساسی داشتید و غیره. برخی از یادآوری های رایج از آسیب روحی ممکن است شامل افراد درگیر، مکان ها یا زمان های خاص از سال و دیدن کسی باشد که شما را به یاد فرد آزارگر می اندازد.

افراد اغلب بدون آگاهی کامل یا به طور ناخودآگاه به یادآوری های خیانت واکنش نشان می دهند. ممکن است ناگهان احساس عصبانیت، حالت تدافعی یا اضطراب کنید بدون اینکه دلیل آن را به طور کامل بدانید.

در هر صورت، دانستن اینکه چه محرک هایی از آسیب روحی ناشی از خیانت به احتمال زیاد بر شما تأثیر می گذارد، می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید.

 

استراتژی 3: تمرین پذیرش و نامگذاری احساسات خود

وقتی کلمه «خیانت» را می شنویم، می تواند احساسات منفی زیادی را به وجود آورد (مثلاً ممکن است احساس شرم، خشم شدید، غم و اندوه یا بیماری کنید). وقتی افراد این احساسات شدید را از رویدادهای آسیب زا تجربه می کنند، به طور معمول سعی می کنند به هر روشی که ممکن است آنها را از بین ببرند.

پذیرفتن احساسات ناخوشایند بخش مهمی از مقابله با آسیب روحی ناشی از خیانت است. سعی کنید با احساسات خود به طور مستقیم روبرو شوید و آنها را همانطور که به وجود می آیند، بپذیرید. این به معنای نامگذاری احساسات خود بدون قضاوت یا سرزنش (مثلاً، آسیب دیده، عصبانی، ترسیده) است.

اگرچه در ابتدا ممکن است دردناک باشد، یادگیری پذیرش احساسات دشوار، مانند احساسات مرتبط با خیانت، به شما امکان می دهد از آنها عبور کنید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست بگیرید.

پذیرفتن به این معنی نیست که احساسات خود را دوست دارید یا وضعیت را تأیید می کنید؛ بلکه به این معنی است که اذعان کنید احساسات دشوار به عنوان بخشی از فرآیند بهبودی می آیند و می روند.

نامگذاری احساسات شما می تواند به قابل درک تر و قابل تحمل تر شدن آنها کمک کند. همچنین به شما کمک می کند تا احساس کنترل بر احساسات خود داشته باشید تا اینکه آنها شما را کنترل کنند.

 

استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید

مراقبت از بدن شما شامل همه چیز، از خوب غذا خوردن تا اختصاص دادن زمان برای مراقبت از خود است. هرچند ممکن است به نظر مرتبط نباشند، بدن و ذهن به طور پیچیده ای به هم مرتبط هستند. زمانی که به طور مداوم نیازهای بدن خود را برای غذا، آب و استراحت برآورده می کنید، با ایجاد پایه ای قوی برای سلامت روان و رفاه خود، از ذهن خود نیز مراقبت می کنید.

می توانید با خوب غذا خوردن و خواب کافی شروع کنید. تغذیه مناسب در تمام طول زندگی شما ضروری است - نه فقط در مواقع استرس - و با بهبود سلامت روان مرتبط بوده است. مقدار زیادی آب بنوشید و غذاهای سالم حاوی ویتامین ها و مواد معدنی (مثلاً میوه و سبزیجات) مصرف کنید.

سعی کنید یک روال منظم روزانه برای خود ایجاد کنید تا بدانید چه چیزی را باید به صورت روزانه انتظار داشته باشید. این قابل پیش بینی بودن به شما در روند بهبودی کمک خواهد کرد.

همچنین ممکن است برایتان مفید باشد که هر روز زمانی را برای خودتان اختصاص دهید تا آرامش پیدا کنید و دوباره انرژی بگیرید. به عنوان مثال، به جای تماشای تلویزیون، کتاب خوبی بخوانید، به بیرون از خانه برای قدم زدن بروید یا کار خوبی برای فرد دیگری انجام دهید.

ورزش نیز یکی از بهترین راه ها برای مراقبت از بدن شماست. زمانی که به طور منظم ورزش می کنید، اندورفین هایی ترشح می شوند که به طور طبیعی روحیه شما را تقویت می کنند. همچنین راهی عالی برای خلاص شدن از شر احساسات فروخورده است.

با اختصاص دادن زمان و تلاش لازم برای برآوردن نیازهای بدنتان، به خودتان می گویید که فرد باارزشی هستید که ارزش مراقبت کردن را دارید!

 

استراتژی 5: ابزارهای مراقبت از خود را توسعه دهید

بهترین نوع مراقبت از خود زمانی است که دقیقا زمانی که احساس خطر یا تمایل به رفتار مخرب دارید، انجام دهید. زمانی که مکانیزم های مقابله ای نداشته باشیم، احساسات ما می توانند ما را کنترل کنند، به جای اینکه ما بتوانیم به طور سازنده از آنها عبور کنیم.

بسیاری از افراد متوجه شده اند که داشتن لیستی از مهارت های مقابله ای که در هنگام احساس شدید یک عاطفه می توانند به آن مراجعه کنند، مفید است. این ابزارها «مهارت های بقا در بحران» نامیده می شوند و باید به شما کمک کنند تا از هر احساس دشوار ناشی شده بدون آسیب رساندن یا بدتر کردن شرایط عبور کنید.

ایجاد تمرین ذهن آگاهی - ذهن آگاهی توانایی حضور کامل در هر لحظه بدون قضاوت یا انتقاد است. زمانی که ذهن آگاهی دارید، از همه چیز اطرافتان آگاه هستید تا اینکه حواس پرت شوید یا درگیر افکار خودتان در مورد اتفاقاتی که افتاده یا هنوز نیفتاده باشید. ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند زمانی که احساسات منفی شروع به غلبه بر شما می کنند، خودتان را متمرکز کنید تا آنها بر شما چیره نشوند.

مراقبت از خود و پذیرش خود را تمرین کنید – مراقبت از خود به معنای مهربان بودن با خودتان است، زمانی که شکست خورده اید، توسط دیگران آزار دیده اید یا بدرفتاری شده اید، یا با دوران سختی یا مانعی روبرو شده اید. مراقبت از خود می تواند به سادگی چند دقیقه در روز اختصاص دادن برای تشویق خودتان به دلیل گذراندن از موقعیت های سختی باشد که با آنها روبرو می شوید. مراقبت از خود توانایی شما را برای مقابله موثر، مدیریت افکار و احساسات منفی در مورد خودتان و افزایش انگیزه شخصی تان تقویت می کند.

نفس عمیق بکشید - وقتی احساس استرس می کنید، نفس کشیدن تان کوتاه تر و سطحی تر می شود که در واقع احساس وحشت یا استرس را تشدید می کند. دم و بازدم آهسته از دیافراگم، سیستم عصبی شما را به حالت آرام تری بازنشست می کند و می تواند به شما کمک کند در هنگام ناراحتی یا غرق شدن در احساسات، آرام شوید.

استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

صحبت کردن در مورد تجربیاتتان با افرادی که دلسوز و حمایتگر هستند می تواند به شما کمک کند افکار و احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. این فرد ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک درمانگر یا گروه حمایتی با اعضای قابل اعتماد و همدل باشد.

خانواده و دوستان: روابط سالم به شما احساس ارتباط و تعلق خاطر می دهد و باعث می شود احساس تنهایی نکنید. از آنجایی که با غرق شدن در مشکلات، توانایی مقابله با آنها کاهش می یابد، به حمایت دیگران نیاز داریم تا در الگوهای منفی تفکر یا رفتاری که فقط باعث پیچیده شدن مشکلاتمان می شود، گیر نکنیم.

ممکن است بعد از خیانت، نسبت به اعتماد دوباره به دیگران مردد باشید، اما مهم است تمرین کنید تا به افرادی که اعتمادشان را جلب کرده اند و با اعمال و سخنانشان نشان می دهند که به رفاه شما اهمیت می دهند، اعتماد کنید.

نوشتن خاطرات: گاهی اوقات پیدا کردن کلمات برای گفتن داستان به صورت کتبی، راحت تر از صحبت کردن است. نوشتن خاطرات در مورد آنچه تجربه می کنید، می تواند اولین گام بسیار مفیدی باشد و یک عمل مداوم مراقبت از خود برای درک افکار و احساساتتان باشد. همچنین می توانید در مورد استراتژی های مقابله ای که استفاده کرده اید یا دوست دارید تمرین کنید، یادداشت بردارید.

گروه های حمایتی: فقط گوش دادن به داستان های دیگران می تواند فوق العاده مفید باشد. شرکت در جلسات الکلی های گمنام (AA) یا گروه های حمایتی می تواند به شما کمک کند احساس تنهایی کمتری نسبت به آنچه که پشت سر گذاشته اید داشته باشید. زمانی که به داستان‌های دیگران گوش می‌دهید، می‌توانید از تجربیاتشان بیاموزید و ببینید که چگونه توانسته‌اند با این موضوع کنار بیایند و بهبود یابند. این می تواند شما را برای برداشتن گام های لازم برای بهبودی خودتان، حتی زمانی که ممکن است در مواقعی سخت یا چالش برانگیز به نظر برسد، انگیزه دهد.

درمان: درمان به طور خاص به عنوان یک مکان امن در نظر گرفته شده است، جایی که می توانید بدون قضاوت یا انتقاد در مورد عمیق ترین افکار و احساسات خود صحبت کنید. درمانگر شما برای گوش دادن با قلبی باز، کمک به شما در ایجاد مهارت های مقابله، یافتن راه های جدید برای درک آنچه اتفاق افتاده است (و آنچه اکنون در حال اتفاق است) و حرکت به جلو به روشی سالم در آنجا حضور دارد.

منبع: https://psychology.avije.org/ روانشناسی آویژه

 

سوالاتی را که موجب شناخت بیشتر شما از دختر مورد علاقه تان می شود

۶۷۹ بازديد

چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختر مورد علاقه بپرسیم؟

برای آشنایی با این که چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختری که با وی قرار گذاشته اید، بپرسید،چند توصیه بسیار کارآمد برایتان داریم.

کجا به دنیا آمدی؟ 

بهترین سوال برای شروع صحبت های شما با یک دختر می تواند این باشد که کجا به دنیا آمده است.

❤️ قطعا اگر طرف مقابل شما فردی خجالتی و یا کم حرف باشد، پاسخ به این سوال را تنها با یک کلمه پاسخ می دهد.

❤️ نیازی نیست بلافاصله به سراغ سوال بعدی بروید. می توانید از وی بخواهید تا کمی بیشتر در مورد محل تولدش و خاطراتی که در آن دارد برای شما توضیح دهد. اگر هم خاطره یا شناخت خاصی از آن شهر دارید می توانید وارد صحبت های طرف مقابل شده و در رابطه با آن شهر اظهار نظر کنید.

ترجیح می دهی در کجا زندگی کنی؟

اگر برای دریافت پاسخ سوال اول به اندازه کافی صبور بوده باشید، یخ بین رابطه شما تا اندازه زیادی آب شده است و می توانید راحت تر به سراغ سوال های بعدی برای شناخت طرف مقابلتان بروید.

حال که بحث محل تولد دختری که با او قصد آشنایی دارید را مطرح کرده اید، بهترین زمان برای این است که از وی بپرسید برنامه اش برای زندگی در آینده چگونه است؟

❤️ قصد دارد در کجا زندگی کند و آیا اقدام خاصی برای رفتن به مکان خاصی که مورد علاقه است انجام داده است یا خیر.

پرسش این سوال از دو بابت مورد توجه است:

❤️ اول اینکه به شما کمک می کند تا متوجه این موضوع شوید که فرد مقابل شما به مهاجرت چه از نوع داخلی و چه از نوع خارجی فکر می کند یا خیر؟

❤️ دوم اینکه کمکتان می کند تا وجه اشتراک و یا اختلافات در مورد محل زندگی تان را که بسیار هم برای تداوم آشنایی تان مهم است را متوجه شوید.

به چه تفریحاتی علاقه مند هستید؟

از وی سوالاتی را بپرسید که کمی حال و هوای مکالمه بینتان را شورانگیزتر نماید. به عنوان مثال از او بخواهید تا برایتان توضیح دهد، چه علایقی دارد و با انجام چه اقداماتی حال و هوایش بهتر می شود.

❤️ قطعا یکی از پاسخ هایی که شاید در میان دختران شایع باشد، مربوط به خرید از فروشگاه های مختلف و سر زدن به مراکز خرید معروف است. می توانید از قبل نام چند مرکز خرید خوب را شناسایی کرده و به وی پیشنهاد دهید اگر تمایل داشته باشد، در قرارهای بعدی خود سری به آنها بزنید.

رابطه ات با اعضای خانواده ات به چه صورت است؟

وقت آن رسیده که سوالاتی را که موجب شناخت بیشتر شما از دختر مورد علاقه تان می شود را به آرامی از وی بپرسید.

❤️ پرسش در مورد اعضای خانواده اش و نوع ارتباطی که با آنها دارد، شروع خوبی برای این است که کمی بیشتر به وی نزدیک شوید. از او در مورد رابطه اش با پدرو مادرش و اینکه چند خواهر و برادر دارد، سوال بپرسید.

❤️ نه اینکه از همان ابتدای کار سوالاتی اقتصادی در مورد شرایط خانوادگی اش بپرسید. این موضوع می تواند این حس را به طرف تلقین کند که شما قصد فضولی در مورد خانواده اش را دارید.

❤️ بهتر است سوالات با چنین محتوایی را برای دیدارها بعد بگذارید. اکنون به همین کم و کیف رابطه اعضای خانواده بسنده کنید.

چه خصوصیات اخلاقی داری؟

با پرسیدن این سوال متوجه خواهید شد که طرف مقابل شما چه گونه فردی از نظر اخلاقی است. فردی شوخ طبع است یا کاملا جدی است. خوش رو و خوش خنده است و یا اینکه کمتر اهل ارتباط برقرار کردن است. کم حرف است یا پر حرف است. زودرنج است یا فردی صبور است.

❤️ هر کدام از این سوالات ریز می تواند میزان اشتراکات و اختلافات اخلاقی شما را بیشتر برایتان مشخص کند.

❤️ ضمن اینکه به شما این اجازه را می دهد تا بررسی کنید این ویژگی ها تا چه اندازه با معیارهای شما برای دختر مورد علاقه تان همخوانی دارد.

با کسی رابطه جدی داشته ای یا نه؟

اگر تا به این جای دیدارتان به خوبی پیش رفته است و به نظرتان استرس و ترس شروع مکالمه از میانتان رفته است. الان فرصت خوبی برای این است که به سراغ شخصیت خود طرف مقابلتان رفته و سوالاتی در مورد زندگی شخصی اش از وی بپرسید.

❤️ قطعا برای شما مهم است که اولین نفر در دیدار با یک دختر هستید یا تجربه چندم وی بوده اید. پس نگران پرسیدن چنین سوالی از او نباشید. به راحتی از وی بخواهید تا در این رابطه برایتان توضیحاتی دهد.

❤️ حتی می توانید برای ایجاد اعتماد میان طرف مقابلتان پس از پرسیدن این سوال به وی بگویید که اگر تمایل به پاسخ در این رابطه دارد، می تواند در مورد این موضوع صحبت کند.

❤️ حواستان باشد که چندان موشکافانه به این موضوع نگاه نکنید.

چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختر مورد علاقه بپرسیم؟

برنامه ات برای آخر هفته ها چیست؟

پس از پرسیدن سوال قبلی بهتر است سوال آسان تری که حتی خودتان هم بتوانید در آن اظهار نظر کنید را از طرف مقابلتان بپرسید. پرسش در مورد برنامه آخر هفته می تواند موضوع بسیار خوبی باشد.

❤️ به واسطه این سوال می توانید حتی برنامه ای را هم برای قرار ملاقات بعدی خود فیکس کنید. سینما بروید، طبیعت گردی کنید و یا اینکه وی را به یک رستوران و کافه دعوت کنید.

تابحال عاشق شدی؟

اگرچه پاسخ به این سوال برای هر فردی کمی سخت است اما قطعا برای شما مهم است که بدانید طرف مقابلتان چه احساساتی را در روابط با جنس مخالف خود تجربه کرده است و تا چه اندازه رابطه با شما برایش اهمیت دارد.

❤️ بهتر است برای این که طرف مقابل از پاسخ به این سوال معذب نشود یا احساس بدی به وی دست ندهد به او بگویید که اگر دوست دارد به سوالتان پاسخ دهد.

در مورد علایق خودتان از وی سوال بپرسید.

این نکته را فراموش نکنید که جدا از بحث سوال در مورد علایق و خصوصیات فرد طرف مقابلتان لازم است که نظر وی را در مورد علایق خودتان هم از وی جویا شوید.

❤️ می توانید زمانی که فکر می کنید سوال خاصی در مورد فرد مقابلتان ندارید شروع به معرفی خودتان کرده و در نهایت از علایق خودتان صحبت کنید و بگویید چه رفتارها و خصوصیاتی دارید.

❤️ به عنوان مثال برای وی توضیح دهید که چقدر اهل سفر هستید و از او میزان علاقه اش را به این موضوع جویا شوید. یا اینکه به وی بگویید که از چه افرادی خوشتان نمی آید و یا چه افرادی را به حریم خصوصی تان راه می دهید.

سخنی از مشاوران آویژه

اولین قرار ملاقات شما با یک دختر می تواند تا حد زیادی بر ادامه رابطه تان تاثیر گذار باشد. این مهم است که به عنوان یک مرد سوالاتی را از وی نپرسید که موجب شود او خیال کند که فردی بدبین و شکاک هستید.

بهتر است در این قرار ملاقات بیشتر از هر چیز پاسخش به سوالات کلی را خودتان از وی پرسیده بودید، مورد توجه قرار دهید. پیشنهاد مشاوران مرکز مشاوره آویژه به شما این است که به هیچ عنوان برای قرار ملاقات اول خودتان بیش از اندازه برنامه ریزی نکرده و سوالات سخت و البته بسیار خصوصی و شخصی را انتخاب نکنید، مگر اینکه نوع تعامل و ارتباط شما به جاهای خوبی ختم شود.

رابطه جنسی پایدار میان زن و مرد

۶۸۲ بازديد

 

مزایای رابطه جنسی پیش از ازدواج

مهم ترین مزایای رابطه جنسی پیش از ازدواج:

اگر بخواهیم از هر دو جنبه به رابطه پیش از ازدواج فکر کنیم، باید مزایای چنین رابطه ای را هم مورد توجه قرار دهیم. هرچند که این مزایا زودگذر بوده و نمی توان برای آنها مدت زمان خاصی را متصور شد:

 رابطه پیش از ازدواج صمیمت فیزیکی میان افراد را افزایش می دهد:

اینکه افراد بتوانند در رابطه با کسی احساس صمیمت بیش از حد داشته و خود واقعی شان باشند، موضوع بسیار مهم و حائز اهمیتی است. رابطه جنسی پیش از ازدواج می تواند چنین حس و حالی را برای مدت کوتاهی بین طرفین یک رابطه ایجاد کند.

 رابطه جنسی به شما درک تازه ای از خودتان می دهد:

رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود تا هویت جنسی خود را هم درک کنید. چرا که هر فردی هویت جنسی متفاوتی داشته و چنین رابطه ای کمک می کند تا افراد بفهمند از چه چیزهایی در رابطه لذت می برند و یا چه چیزهایی را دوست ندارند.

 صمیمت میان شما را بیشتر می کند:

درست است که گاهی اوقات رابطه جنسی پیش از ازدواج می تواند منجر به افزایش صمیمت میان شما و فرد مقابلتان شود، با این حال این موضوع را هم باید در نظر بگیرید که مشخص نیست این روند صمیمی بودن تا چه زمانی ادامه پیدا کند.

 هیجانات آنی و زودگذر شما را تقلیل می دهد:

رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود آن بخش از افرادی که تنها برای تامین نیاز جنسی خود تصمیم به ازدواج می گیرند، با دید بازتری برای ازدواج خود تصمیم گرفته و از اقدامات آنی و هیجانی برای ورود به مهم ترین مرحله زندگی خود جلوگیری کنند.

 جایگاه رابطه جنسی را تغییر می دهد:

رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود که به مرور زمان متوجه اهمیت کمتر آن نسبت به دیگر مسائل زندگی برای تعهد در برابر یک فرد جهت یک عمر زندگی شوید. چنین روابطی پس از گذشت مدت زمانی خاص، اولویت های صحیح تری را برای زندگی پیش روی شما خواهند گذاشت.

سخنی از مشاوران آویژه

این موضوع را به هیچ عنوان فراموش نکنید که رابطه جنسی آخرین مرحله از یک رابطه پایدار میان زن و مرد است و نباید بدون هیچ تعهد مادم العمری که میان زن و مرد برقرار می شود، وارد آن شد.

این افکار نادرستی که برخی از تصورات کنونی اطرافیانتان موجب بال و پر گرفتنشان شده است را دور بیاندازید. بیان ادعاهایی مانند اینکه دوره زمان عوض شده است و شرایط طور دیگری در حال پیش روی است، نه یک اصل درست بلکه تنها باوری اشتباه است که شما را به انجام رفتارهای نادرست و اتخاذ تصمیمات نامعقول پیش از ازدواج رسمی با یک فرد ترغیب می کند.

ما مشاوران مرکز مشاوره تلفنی خانواده آویژه به شما پیشنهاد می کنند تا پیش از تعهد ازدواج از هر گونه برقراری رابطه جنسی با طرف مقابلتان خودداری کنید. توجه این موضوع برای آن گروه از افرادی که واقعا قصد ازدواج داشته و به تشکیل زندگی مشترک فکر می کنند، بسیار مهم است. تصمیم گیری با خودتان است، آیا واقعا دلتان می خواهد در آینده یک فرد متاهل شوید یا از کیفیت زندگی مجردی خود راضی بوده و دوست ندارید زیر بار مسوولیت و تعهد در برابر یک فرد خاص بروید.

تعریف و آثار منفی پرخاشگری

۷۵۹ بازديد

تعریف پرخاشگری در روانشناسی

پرخاشگری یک الگوی رفتاری است که در آن فرد به صورت مکرر و متکرر به دیگران خشونت و خشم را نشان می‌دهد. این نوع رفتار شامل فعالیت‌های جسمانی، کلامی یا غیرکلامی است که هدف آن تهدید، صدمه‌زدن و آزار دیگران است.

پرخاشگری ممکن است در انواع روابط اجتماعی، از جمله روابط خانوادگی، محیط کار، دوستی و مدرسه رخ دهد. افراد پرخاشگر عموماً از ابزارهای فیزیکی، کلامی و غیرکلامی استفاده می‌کنند تا قدرت، کنترل و آزمایش قدرت خود را بر دیگران اثبات کنند.

آثار منفی پرخاشگری بر هر دو طرف درگیر قابل توجه است. برای فرد پرخاشگر، این نوع رفتار ممکن است به مشکلات روانی، اجتماعی و حتی حقوقی منجر شود. این افراد معمولاً با مشکلات مداوم در روابط اجتماعی روبرو می‌شوند و ممکن است در جامعه مورد نیازهای اجتماعی محروم شوند.

در مقابل، اثرات منفی پرخاشگری بر افراد مورد آزار و اذیت قرار گرفته نیز جدی است. آن‌ها ممکن است به شکنجه روانی، آسیب‌های جسمی، کاهش اعتماد به نفس، اضطراب و افسردگی مبتلا شوند. همچنین، تأثیرات مداوم پرخاشگری می‌تواند روابط آنان با دیگران را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و زندگی اجتماعی و روانی آن‌ها را تحت فشار قرار دهد.

درک و آگاهی از اینکه پرخاشگری یک مسئله جدی است و نیاز به کنترل و درمان دارد، بسیار اهمیت دارد. بهتر است افراد پرخاشگر با مشاوره روانشناختی و آموزش مهارت‌های ارتباطی سالم، مدیریت خشم و افزایش خودآگاهی خود، بر روی کنترل رفتارهای خشونت‌آمیز خود کار کنند. همچنین، ایجاد آگاهی در جامعه و اجتناب از تمجید و تشویق به پرخاشگری می‌تواند به کاهش این رفتارها کمک کند و روابط سالم و صلح آمیز را ترویج دهد.

دلیل پرخاشگری چیست؟

دلیل پرخاشگری زنان و همچنین علت پرخاشگری مردان را نمی توان تنها یه موضوع خاص دانست. پرخاشگری معمولا یک دلیل خاص و مشخص نخواهد داشت. می توان گفت دلیل پرخاشگری مردان و زنان به عوامل مختلفی بستگی دارد و عوامل مختلفی می توانند در ایجاد اختلال پرخاشگری نقش موثری داشته باشند. مهم ترین علل پرخاشگری عبارتند از:

 عوامل بیولوژیکی

عوامل مختلفی در شیمی مغز و بدن انسان وجود دارد که می توانند علت پرخاشگری زنان و مردان باشند مانند:

 رشد نامنظم مغز

طبق مطالعات و تحقیقات انجام شده، افزایش فعالیت در آمیگدال مغز و همچنین کاهش فعالیت قشر جلوی مغز می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. برخی از ضایعات در مغز که هنگام قرار گرفتن در شرایط عصبی رخ می دهند نیز می تواند رفتارهای پرخاشگرانه را با خود به همراه داشته باشد.

 عوامل ژنتیکی

وراثت و همچنین جهش یافتن برخی از ژن ها مانند مونوآمین اکسید نیز می تواند در ایجاد اختلال پرخاشگری و پرخاشگری شدید و طولانی مدت در افراد نقش بسزایی داشته باشد.

 عدم تعادل مواد شیمیایی در مغز

عدم تعادل بین مواد شیمیایی و همچنین هورمونی در مغز می تواند باعث پرخاشگری شدید شده و علت پرخاشگری زنان و مردان محسوب شود. سطوح غیر استاندارد انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین، دوپامین، گاما، آمینوبوتیریک اسید و … باعث ایجاد رفتار تهاجمی و عصبی در فرد می شوند. افزایش تستوسترون نیز می تواند هم علت پرخاشگری زنان باشد و هم مردان.

 عوارض جانبی داروها

داروهایی که تغییراتی را در مغز انسان بوجود می آورند می توانند یکی از علل پرخاشگری باشند. پس بهتر است قبل از مصرف هرگونه داروی تجویزی عوارض آن را مطالعه کنید تا مطمئن شوید چه عوارضی را می تواند برای شما داشته باشد.

 برخی از بیماری های جسمی

بیماری ها و یا موقعیت هایی که به مغز آسیب می رساند می توانند علت پرخاشگری شدید در مردان و زنان باشند. مثلا سکته مغزی، زوال عقل، آسیب به سر و … می تواند پرخاشگری های غیرقابل کنترل را با خود به همراه داشته باشد.

 عوامل روانشناسی

برخی از مشکلات سلامت روان و بیماری های روانی می تواند باعث ایجاد رفتار پرخاشگرانه شود. مانند:

 اختلالات رفتاری

 اختلالات مقابله ای و نافرمانی ها

 اختلال انفجاری متناوب

 نقص توجه و بیش فعالی

 اوتیسم

 اختلال دو قطبی

 استرس پس از سانحه

 افسردگی شدید

 مصرف مواد مخدر و الکل

 اضطراب و استرس شدید

 اختلال شخصیتی مرزی

 اختلال شخصیتی اجتماعی

البته همیشه نمی توان گفت علت پرخاشگری افراد می تواند بیماری های روانی باشد. همچنین داشتن سلامت روانی نیز به این معنا نیست که فرد جز افراد پرخاشگر نخواهد بود. دلیل پرخاشگری می تواند بیماری های روانی باشد اما جز دلایل ثابت و اصلی پرخاشگری نخواهد بود.

 عوامل محیطی

 مشکلات و چالش های زندگی

چالش های زندگی، مشکلات خانوادگی، شرایط زندگی افراد و … همگی میتوانند دلایلی برای رفتارهای پرخاشگرانه افراد باشند.

پرخاشگری های زودگذر و طبیعی که ممکن است برای هر فردی رخ بدهند اکثرا علت های محیطی دارند. شرایط زندگی و مشکلات و چالش هالی زندگی می تواند علت پرخاشگری طبیعی باشد. پاسخ به استرس، ترس و اضطراب یا احساس از دست دادن می تواند با پرخاشگری نمایان شود.

 نشان دادن احساسات خود

گاهی فرد برای نشان دادن احساسات خود مانند احساس ناامیدی، بدرفتاری، شنیده نشدن و … شروع به پرخاشگری می کند. این اتفاق زمانیکه شما یاد نگرفته باشید چگونه باید چالش ها را مدیریت کرده و با احساسات خود به طور درستی برخورد کنید، شدیدتر شده و می تواند پرخاشگری را به عادت برای شما هنگام مواجه با مشکلات تبدیل کند.

 تربیت نادرست و عدم توانایی مدیریت والدین

در برخی از موارد نیز تربیت ناصحیح و همچنین عدم آگاهی در رابطه با مدیریت مشکلات و تصمیم گیری درست در بدترین شرایط می تواند پرخاشگری فرد را به همراه داشته باشد. پرخاشگری می تواند برای شما اتفاق بیفتد اگر:

 شما مورد آزار و اذیت خواهر و برادر و یا والدین بدسرپرست قرار گرفته باشید.

 در محله و جامعه ای بزرگ شده باشید که خشونت یکی از فتار عادی مردم بوده است.

 در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته باشید و در این باره با کسی صحبت نکرده باشید.

 رفتارهای ظالمانه و ناعادلانه را تحمل کرده باشید.

و …

درمان پرخاشگری در مردان و زنان

این طبیعی است که گاهی احساس ناامیدی و ناراحتی و غصه داشته باشید. این احساسات همچنین می توانند پرخاشگری را برای شما به همراه داشته باشند. اما اگر پرخاشگری به یک عادت برای مقابله با پیشامدهای ناگوار، چالش های سخت و مشکلات در زندگی تبدیل شود، اصلا خوب نیست. پرخاشگری در بزرگسالان می تواند آسیب های فیزیکی، عاطفی، روحی و جسمی را برای فرد و اطرافیان به همراه داشته باشد. پس بهتر است به دنبال راهی برای درمان زن پرخاشگر و مرد پرخاشگر باشید. راه های درمانی که برای درمان پرخاشگری شدید و اختلال پرخاشگری وجود دارد عبارت است از:

 درمان شناختی رفتاری (CBT)

این نوع از درمان یکی از انواع روان درمانی ها است که به فرد کمک می کند الگوهای رفتاری غیر مفید خود را شناسایی کرده و آنها را تغییر دهد. همچنین مشاور سعی می کند تا تکنیک های مقابله ای مغفیدی را به فرد آموزش دهد تا هنگام رویارویی با مشکلات و چالش ها از آنها استفاده کند. در درمان شناختی رفتاری تمرکز بر تجربیات گذشته نخواهد بود. اما می تواند این نوع از درمان باعث بهبودی علائم اضطراب، استرس، افسردگی، اختلالات شخصیتی و … شود. هنگامیکه این اختلالات درمان و یا کاهش یابد، فرد نیز کمتر دچار پرخاشگری و عصبانیت خواهد شد. پس می توان گفت درمان شناختی رفتاری می تواند برای درمان افراد عصبی و پرخاشگر بسیار مفید باشد.

 درمان روان پویشی

این نوع از درمان بر روی تجربیات گذشته تمرکز می کند و آنها را مورد بررسی قرار می دهد. در این نوع درمان مشاور یا روانشناس به شما کمک می کند تا علائم پریشانی عاطفی و سلامت روان را در رویدادهای گذشته زندگی خود پیدا کرده و آنها را ریشه یابی کنید. سپس به شما کمک می کند تا مشکلات گذشته را حل و آنهاا را از بیین ببرید. این کار باعث می شود که آسیب های روحی گذشته شما از بین برود و دیگر باعث بروز احساسات ناامیدی و در نهایت پرخاشگری نشود.

 رفتار درمانی دیالکتیکی

این نوع درمان به شما کمک می کند تا مهارت هایی را برای تحمل پریشانی، مدیریت و تنظیم احساسات، ایجاد و هدایت موثر روابط بین فردی و … را تمرین کنید. شما با تمرین این مهارت ها در زندگی به مرور خواهید آموخت که چگونه باید رفتارهای خود را کنترل و مدیریت کنید تا دچا پرخاشگری و عصبانیت شدید نشوید.

 درمان بین فردی

برخی از افراد به دلیل مشکلات و پرخاشگری های شدید و غیر قابل کنترل خود نمیتوانند ارتباط مفیدی با دیگران برقرار کنند. استفاده از درمان بین فردی به فرد کمک می کند تا با چالش های رابطه ای که ممکن است بر خلق و خو او تاثیر بگذارند مبارزه کند. در این نوع درمان به فرد کمک می شود تا بتواند ارتباط بهتری با دیگران برقرار کرده و از مشکلات و بیماری هایی مانند افسردگی و سایر بیماری های روانی که در نهایت پرخاشگری را به همراه دارند دوری کند.

 آموزش مدیریت زندگی به والدین

والدین نقش مهمی در ایجاد پرخاشگری در نوجوانان و فرزندان خود دارند. ممکن است تربیت نادرست در دوران کودکی باعث شود که فرد به شدت عصبانی، مضطرب و پرخاشگر شود. به همین دلیل آموزش اصولی والدین در رابطه با تربیت فرزندان، نحوه برخورد با مشلات و مدیریت مشکلات می تواند به شدت کمک کننده باشد تا پرخاشگری از اعضای خانواده دور شود.

 استفاده از داروها برای کاهش پرخاشگری

برخی از داروها مانند داروهای ضدروان پریشی، داروهای ضد افسردگی و … می توانند کمک کننده باشند تا علائم پرخاشگری در افراد کاهش یابد. استفاده از دارو برای کاهش و کنترل پرخاشگری شدید باید زیر نظر روانپزشک بوده و مصرف هر گونه دارو بدون تجویز اصلا توصیه نمی شود. برای درمان پرخاشگری در زنان و مردان موارد کمی ممکن است از دارو استفاده شود. اکثرا با روان درمانی و آموزش تکنیک های کنترل و مدیریت احساسات می توان پرخاشگری را در افراد پرخاشگر مدیریت و کنترل کرد.

سخنی از مشاوران آویژه

پرخاشگری می تواند یک واکنش طبیعی نسبت به موقعیت های استرس زا، اضطراب آور و سخت باشد. اما نباید اجازه داد که پرخاشگری به یک عادت تبدیل شده و شدید شود. زیرا عوارض پرخاشگری در زندگی میتواند بسیار گسترده بوده و مشکلات جدی را برای فرد و اطرافیانش به همراه داشته باشد. اگر احساس کردید که مدام در رفتار خود علائم پرخاشگری را دارید پس بهتر است هر چه زودتر علل پرخاشگری را پیدا کرده و به دنبال درمان آن باشید. شما می توانید برای درمان پرخاشگری از مشاوره آنلاین کمک بگیرید. مشاوره آنلاین به شما کمک می کند تا در خانه خود بتوانید ارتباط مفیدی با مشاور برقرار کرده و مشکلتان را حل کنید.

سوالات متداول 

زنان پرخاشگرتر هستند یا مردان؟

طبق مطالعات انجام شده، زنان نسبت به مردان کمتر پرخاشگر هستند. در کل می توان گفت زنان نیز به همان اندازه احتمال پرخاشگری دارند. اما پرخاشگری های آنها نسبت به مردان نشانه های فیزیکی کمتری داشته و آسیب های جسمی کمتری را با خود به همراه داشته است.

چه چیزی با افزایش پرخاشگری در مردان و زنان مرتبط است؟

هورمون جنسی تستوسترون با پرخاشگری در مردان و زنان مرتبط است. همچنین انتقال ذهده عصبی سروتونین به فرد برای مهار پرخاشگری کمک می کند.

علت پرخاشگری نوجوانان چیست؟

۷۵۹ بازديد

دلایل پرخاشگری نوجوان

 پرخاشگری نوجوانان یکی از مسائلی است که در جوامع مختلف به طور گسترده دیده می‌شود. این رفتارهای پرخاشگرانه می‌تواند شامل خشونت جسمی ولفظی، اختلافات و نزاعات، نافرمانی و تخریب مالی باشد. بررسی علل پرخاشگری نوجوانان می‌تواند به درک بهتر این رفتارها و پیشگیری از آنها کمک کند. در ادامه به برخی از علل اصلی پرخاشگری نوجوانان اشاره خواهیم کرد.

  1. تغییرات هورمونی و فیزیولوژیکی: دوران نوجوانی با تغییرات قوی در سطح هورمون‌ها و تکامل فیزیکی همراه است. این تغییرات ممکن است باعث ایجاد عدم تعادل در حالت روحی و احساسی نوجوانان شده و آنها را به رفتارهای پرخاشگرانه سوق دهد.

  2. فشارهای اجتماعی و روانی: نوجوانان با فشارهای زیادی مانند تحصیلات، روابط عاطفی، تغییرات در خانواده و فشارهای همسالان مواجه می‌شوند. عدم توانایی در مقابله با این فشارها و عدم دسترسی به راه‌حل‌های سالم می‌تواند منجر به پرخاشگری شود.

 بازی های خشونت آمیز و خشونت در رسانه ها

می توان گفت رسانه جز تمام آن چیزی است که فرزند نوجوان شما می بیند، می شنود و با آن ارتباط برقرار می کند. طبق مطالعات انجام شده، خشونت در رسانه ها می تواند بر نوجوانان تاثیر بگذارد. انجام بازی های خشونت آمیز باعث می شود که هیجانات منفی در نوجوان افزایش یافته و در نهایت باعث تشدید افکار و رفتارهای پرخاشگرانه او شود. انجام بازی های کامپیوتری خشن نه تنها می تواند رفتارهای پرخاشگرانه را تشدید کند بلکه افکار عصبانی را نیز افزایش می دهد. ضربان قلب را بالا برده و فشار خون فرد را به طرز وحشتناکی افزایش می دهد. همچنین باعث کاهش احساس همدلی در فرد می شود.

طی چند سال اخیر این بازی ها در بین نوجوانان بسیار رواج یافته است و اکثر آنها حداقل یک بازی جنگ جویانه و خشونت آمیز را دارند. البته خشونت در رسانه ها تنها به بازی های کامپیوتری خشونت آمیز ختم نمی شوند. متاسفانه امروزه می توانید نمونه هایی از رفتارها و کردار خشونت آمیز را در اینترنت، تلوزیون، مجلات، موسیقی ها و فیلم ها مشاهده کنید.

 محل زندگی نوجوان

محل زندگی نوجوان را می توان به عنوان یکی از عوامل تشدید کننده پرخاشگری نوجوان در نظر گرفت. فرصت های اقتصادی کم، افزایش جرم و جنایت در جامعه، زندگی در محله های نابسامان و نا امن و .. می تواند رفتار پرخاشگرانه نوجوان را تشدید کند. اگر کودکی در یک محله ناامن که  بزرگش شود، مسلما در سن نوجوانی رفتارهای پرخاشگرانه او به شدت بیشتر از سایبر همسالانش خواهد بود.

 مورد سوءاستفاده قرار گرفتن

آزار جسمی و جنسی می تواند یکی دیگر از علل پرخاشگری نوجوان باشد. سوء استفاده باعث می شود که نوجوان إحساس خشم، نارسایی و شرمندگی داشته باشد. چون او نمی تواند در رابطه با این سوءاستفاده با کسی صحبت کند. پس ناراحتی ها و احساسات خود را در قالب پرخاشگری بروز می دهد. این مورد اغلب برای دختران اتفاق افتاده و می تواند یکی از اصلی ترین علت پرخاشگری نوجوان دختر باشد.

 خشونت خانگی و کودک آزاری

کودکانی که در خانه های ناامن همراه با خشونت و کودک آزاری زندگی می کنند؛ با بزرگتر شدن یاد می گیرند که آنها نیز همین رفتارها را تکرار کنند. به همین دلیل آنها به افرادی خشن و پرخاشگر تبدیل می شوند. عوامل متعددی در خانه مانند: بی توجهی، هرج و مرج در خانواده، شیوه های تربیتی خشن و … می تواند منجر به خشونت نوجوانان شود.

 عدم نظارت صحیح والدین بر نوجوان

هنگامیکه والدین نسبت به فرزند خود در سنین نوجوانی نظارت مناسبی نداشته باشند، در نهایت میتواند باعث شود که او مستعد انجام رفتارهای پرخاشگرانه شود. در این سن به دلیل قرار گرفتن در اوج احساسات نوجوان ممکن است نتواند انتخابات و تصمیمات عاقلانه و منطقی داشته باشد. تصمیمات اشتباه آنها می تواند آسیب های روحی زیادی را برای فرد به همراه داشته باشد که در نهایت پرخاشگری او را افزایش می دهد. به همین دلیل نیاز است که والدین نسبت به تصمیمات و انتخابات فرزند خود آگاه باشند.

 مشکلات با همسالان خود

فرزند شما در سن نوجوانی مشتاق این است که در گروه های همسالان خود فعالیت داشته و مورد پذیرش دوستانش قرار بگیرد. به همین دلیل فشار همسالان و مورد تایید قرار گرفتن توسط دوستان در پرخاشگری نوجوان می تواند دخالت داشته باشد. اگر به هر دلیل نوجوان نتواند با همسلان خود در مدرسه، محله و یا کلاس های آموزشی ارتباط مناسبی برقرار کند، درگیر رفتارهای مخاطره آمیز شده و احساسات بی ارزشی و کم اهمیت بودن می کند. این موضوع می تواند باعث شود که او رفتارهای خشونت آمیز و همچنین پرخاشگرانه ای از خود نشان دهد. دلیل استفاده از این رفتار را می توان استفاده از خشم و عصبانیت برای حفظ جایگاه خود در میان همسالان دانست که نتیجه عکس به همراه دارد.

 ابتلا به بیماری های روانی

بیماری ها و اختلالات روانی می توانند یکی دیگر از علت های پرخاشگری در نوجوان باشند. برخی از مهم ترین اختلالاتی که باعث ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه و نامناسب در نوجوانان می شوند عبارتند از:

 بیش فعالی

 نافرمانی مقابله ای

 اختلال سلوک

 اختلال دو قطبی

 افسردگی

 اسکیزوفرنی

 این بیماری های روانی می توانند سطح بالایی از پرخاشگری را با خود به همراه داشته باشند. مخصوصا برای افرادی که در سن نوجوانی قرار دارند.

7 راهکار برای درمان و کنترل پرخاشگری نوجوانان

پرخاشگری نوجوان یکی از رفتارهای طبیعی فرزند شما در سن نوجوانی خواهد بود. اگر این پرخاشگری خفیف و قابل کنترل باشد، نیاز به نگرانی ندارد. با گذشت زمان و افزایش سن این رفتارها و پرخاشگری ها نیز کمرنگ می شوند. اما اگر نوجوان شما به شدت به دلیل پرخاشگری آسیب دیده و یا پرخاشگری به یک عادت برای او تبدیل شده است، پس بهتر است به دنبال درمان پرخاشگری نوجوان و کنترل آن باشید. شما میتوانید برای مدیریت پرخاشگری نوجوان از راهکارهای زیر استفاده کنید.

 قوانینی برای خانواده در رابطه با پرخاشگری تعیین کنید

هر خانواده ای انتظارات مختلفی از خشم و پرخاشگری دارد. برخی از خانواده ها با داد و فریاد زدن مخالف هستند. اما در برخی دیگر فریاد کشیدن یک امر طبیعی است. پس متناسب با خانواده خود، قوانینی را در مورد اینکه چه رفتارهایی از نظر شما صحیح بوده و مورد قبول است، تعیین کنید. اجازه ندهید خشونت فیزیک، بددهنی و فحش دادن و یا تهدید در خانواده شما عادی شود. سپس مجازاتی را برای نقص قوانین تعیین کنید و به آن پایبند باشید.

 تفاوت خشم و پرخاشگری را به فرزندتان آموزش دهید

همانطور که می دانید بین خشم و پرخاشگری تفاوت هایی وجود دارد. داشتن إحساس خشم و عصبانیت کاملا مورد قبول بوده و برای هر فردی ممکن است ایجاد شود. اما داشتن رفتار پرخاشگر ناپسند بوده و خوب نیست. مثلا پرتاب کردن اشیاء، کوبیدن در، داد و فریاد زدن، شکستن وسایل و … جز رفتارهای پرخاشگرانه هستند که باید کنترل شده و از بین بروند. در عوض نوجوان شما میتواند هنگامیکه إحساس خشم و ناراحتی داشت در این باره با شما صحبت کند و به دنبال راه حل منطقی بگردد.

 به نوجوانتان بیاموزید که احساسات خود را بروز دهد

گاهی پرخاشگری به دلیل بیان نکردن احساسات است. فرزند شما ممکن است احساس ناراحتی، غم، استرس و … داشته باشد و نتواند آن را به طور صحیح بیان کرده یا نشان دهد. به همین دلیل از روش های پرخاشگری برای خالی شدن احساساتش استفاده میکند. بهتر  است درمورد بیان احساسات و اهمیت صحبت کردن با دیگران برای فرزندتان توضیح دهید.

 نشانه های عصبانیت را به فرزندتان آموزش دهید و به او کمک کنید آن را مدیریت کند

نوجوانان اغلب نمی توانند تشخیص دهند که چه هنگام ناراحت، عصبانی و خشمگین هستند. بهتر است در مورد علائم و نشانه های فیزیکی عصبانیت با او صحبت کنید. به او یاد بدهید که هنگام ناراحتی و عصبانیت از روش های مختلف برای آرام سازی ذهن و افکارش استفاده کند. برخی از روش های آرام سازی مانند: یوگا، تنفس عمیق، شمردن تا 10، استراحت کردن و … . استفاده از این تکنیک ها میتواند به فرد کمک کند تا احساسات عصبانیت و ناراحتی خود را کنترل کرده و کاهش دهد. این مدیریت احساسات فرد را از بروز رفتارهای پرخاشگرانه و نادرست دور می کند.

 یادگیری مهارت های مقابله ای قابل قبول

اگر نوجوان شما راه های مناسب برای برخورد با احساسات خشمگین خود را بداند کمتر دچار پرخاشگری شدید می شود. نوجوانانی که مهارت های مقابله را نمی دانند، اغلب به صورت کلامی یا فیزیکی با دیگران درگیر می شوند. پس به فرزندتان کمک کنید تا احساسات ناخوشایند خود را مانند ناامیدی و استرس و … شناسایی کند. سپس از راه های سرگرم کننده و آرامش دهنده برای مهار و مقابله با این احساسات استفاده کند. مثلا فردی ممکن است با نواختن یک موسیقی زیبا آرام شود و دیگری با پیاده روی سرحال شود.

 استفاده از مهارت های حل مسئله

اگر نوجوان مهارت حل مسئله را بلد نباشد، ممکن است برای برآورده کردن نیازهای خود و همچنین رسیدن به خواسته هایش به پرخاشگری و زور متوسل شود. پس مهارت های اساسی حل مسئله را به نوجوان خود بیاموزید. برای این کار به او بیاموزید که برای حل هر مشکلی، در ابتدا سه راه حل عالی و مناسب را در نظر بگیرند. سپس مزایا و معایب هر کدام از این راه حل را در نظر گرفته و در بین آنها یک مورد که احساس می کنند بهترین راه حل است را انتخاب کنند. این کار میتواند به فرزند نوجوان شما کمک کند تا بفهمد برای رسیدن به خواسته ها و نیازهایش راه حل های زیادی وجود دارد که نیاز به زور و پرخاشگری ندارند.

 سعی کنید الگو مناسبی برای کنترل خشم باشید

شما با رفتارهای مناسب خود بهتر می توانید به فرزند خود بیاموزید که چگونه خشم و پرخاشگری خود را مدیریت کند. به یاد داشته باشید که فرزندتان از شما الگوبرداری می کنند. فریاد زدن، فحش دادن، شکستن وسایل و … اگر در رفتارهای شما باشد، مسلما نوجوانتان نیز آنها را یاد گرفته و تکرار می کند. پس سعی کنید یک الگو مناسب برای مقابله با احساسات خشمگین باشید. به فرزندتان نشان دهید که چگونه در مورد احساسات خشم و عصبانیت خود صحبت کند و چگونه آن احساسات را به درستی بیان کنند. مثلا هنگامیکه عصبانی هستید بگویید من واقعا عصبانی هستم که تو اتاقت را تمیز نکردی، تا من استراحت می کنم تو فرصت داری اتاقت را مرتب کنی.

سخنی از مشاوران آویژه

در سن نوجوانی و جوانی می توان گفت مقداری پرخاشگری کاملا طبیعی بوده و مقتضی سن آنها است. تغییراتی که در این سن فرزند شما تجربه می کند می تواند او را به سمت یک انسان پرخاشگر سوق دهد. تغییراتجسمی، فکر و خیالات درمورد آینده و تصوراتی در رابطه با اهداف و آنچه که به دنبال آن هستند و … همگی می تواند عواملی باشد که پرخاشگری نوجوان را دو چندان می کند. به همین دلیل بهتر است رفتار، اعمال و گفتار نوجوانان توسط والدین زیر نظر گرفته شود و به آنها رسیدگی کنند. بهتر است سعی کنید با فرزندتان دوست باشید و دائم از امر و نهی کردن های همراه با عصبانیت و ناراحتی استفاده نکنید. زیرا این موارد می توانند کار را سختتر و بدتر کنند. اگر با پرخاشگری های بیش از اندازه فرزندتان در سن نوجوانی مشکل دارید، به شما پیشنهاد می کنم از مشاوره آنلاین در این زمنیه کمک بگیرید.

سوالات متداول

چرا نوجوانان بسیار پرخاشگر هستند؟

علت پرخاشگری نوجوانان می تواند بسیار متفاوت باشد. مهم ترین دلیل پرخاشگری نوجوان را می توان تغییرات هورمونی دانست. این تغییرات می توانند برروی افکار، احساسات و جسم آنها تاثیر منفی بگذارند.

آیا پرخاشگری نوجوان درمان داد؟

پرخاشگری نوجوان را می تواند بااستفاده از راهکارهای مختلف کنترل کرده و آن را از بین برد. مهم این است که فرزندتان به حرف ها و صحبت های شما گوش کند و تمام نکات را رعایت کند.

راهکارهای ساده برای درمان اختلال دو قطبی

۷۵۹ بازديد

دو قطبی و عوارض آن

اختلال دو قطبی یک بیماری روانی است که با تغییرات شدید در حالت های خلقی و انرژی همراه است. اگر شما یا عزیزانتان این اختلال را دارید، ممکن است به دنبال راهکارهای ساده و کاربردی برای مدیریت آن باشید. در ادامه، چند راهکار مفید برای مدیریت اختلال دو قطبی را به شما معرفی می‌کنیم:

  1. پیگیری درمان: درمان اختلال دو قطبی نیازمند پیگیری مداوم است. مراجعه به یک پزشک روانپزشک و مصاحبه دقیق با او برای تشخیص و درمان صحیح بسیار مهم است. به دستورات پزشک خود عمل کنید و داروها را به صورت منظم مصرف کنید.

  2. برنامه ریزی و سازماندهی: برنامه ریزی و سازماندهی روزانه به شما کمک می‌کند تا با تغییرات خلقی و انرژی مرتبط با اختلال دو قطبی بهتر مقابله کنید. برنامه‌های روزانه شامل ساعت خواب و بیداری منظم، زمان‌های استراحت، ورزش منظم و مدیریت استرس می‌شود.

  3. پشتیبانی از خانواده و دوستان: حمایت و درک خانواده و دوستان برای مدیریت اختلال دو قطبی بسیار حائز اهمیت است. با آنها در مورد وضعیت خود صحبت کنید و برنامه‌های درمانی خود را با آنها به اشتراک بگذارید. این پشتیبانی‌ها می‌توانند در کاهش تنش‌ها و بهبود روند درمان کمک کنند.

  4. مدیریت استرس: استرس می‌تواند عوامل تحریک‌کننده برای ورم و هیپومانی در اختلال دو قطبی باشد. بنابراین، یادگیری تکنیک‌های مدیریت استرس مانند تمرینات تنفسی، مدیتیشن و یوگا می‌تواند به شما در کنترل استرس کمک کند.

  5. آگاهی از علائم: آگاهی از علائم پیش‌رونده و تغییرات مرتبط با اختلال دو قطبی می‌تواند به شما کمک کند زمانی که ورم یا هیپومانی در حال رخ دادن است، به صورت سریع واکنش نشان دهید. این شامل نظارت بر خلق و خوی، الگوهای خواب و انرژی، تغییرات در روابط و تفکرات ناگهانی است.


راهکارهای درمان اختلال دو قطبی

همانطور که در بالا اشاره شد برای برای درمان اختلال دو قطبی و کنترل آن از روان درمانی و داروها کمک میگیرند. در این قسمت توضیح مختصری در مورد انواع راه های روان درمانی موثر برای اختلال دو قطبی و داروهای تاثیر گذارد بر دو قطبی آورده شده است. با ما همراه باشید.

 روان درمانی

به روان درمانی گفتار درمانی نیز گفته می شود. روان درمانی یکی از مهم ترین بخش های درمانی اختلال دو قطبی محسوب می شود. روان درمانی اصطلاحی است که برای انواع تکنیک های درمانی با هدف شناسایی و تغییر احساسات، رفتارهای نگران کننده و افکار و … به کار برده می شود. برای درمان اختلال دو قطبی از روان درمانی های مختلفی استفاده می شود که عبارتند از:

 آموزش روانی

اختلال دو قطبی یک بیماری بسیار پیچیده است. به همین دلیل یادگیری در مورد این بیماری و تاثیراتش بر زندگی افراد می تواند به فرد بیمار و اطرافیانش کمک کند تا بهتر آن را مدیریت و کنترل کنند. برای این منظور از آموزش روانی کمک می گیرند.

 درمان بین فردی و اجتماعی (IPSRT)

این نوع از درمان برای کمک به بهبود خلق و خوی افراد و درک کردن کار تیمی و اجتماعی استفاده می شود. IPSRT  یک راهکار موثر برای افرادی است که از اختلالات خلقی مانند اختلال دو قطبی رنج می برند. در این درمان فرد یاد می گیرد که چگونه رویدادهای استرس زا را در زندگی مدیریت کند و همچنین چگونه اختلالات خود را هنگام قرار گرفتن در یک محیط اجتماعی کاهش دهد. مهارت هایی که در این نوع از درمان به فرد آموزش داده می شود به او کمک می کند تا از ایجاد دوره های جدید شیدایی و یا افسردگی در درون خود در آینده جلوگیری کند.

 درمان خانواده محور

این نوع درمان هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان مبتلا به دو قطبی قابل اجرا است. درمان خانواده محور همانطور که از اسمش پیدا است اختصاص به خانواده دارد. اگر فردی در خانواده اختلال دو قطبی داشته باشد، اعضای خانواده در جلسات روان درمانی که در مورد اختلال دو قطبی است شرکت می کنند و یاد می گیرند که چگونه باید با فرد دو قطبی ارتباط برقرار رده، بیماری او را کنترل کرده و از عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی دوری کنند.

 درمان شناختی _ رفتاری یا CBT

درمان شناختی رفتاری یک نوع از درمان ساختار یافته و هدف گرا است. روانشناس یا مشاور در این نوع درمان به فردی که اختلال دو قطبی دارد کمک می کند تا افکار و احساسات خود را درک کرده و آنها را از نزدیک مورد بررسی قرار دهد. فرد متوجه می شود که چگونه افکار او بر اعمال و عملکردش تاثیر می گذارد. با استفاده از درمان شناختی رفتاری شما خواهید آموخت که چگونه افکار و رفتارهای منفی را مدیریت کرده و الگوها و عادت های سالمی را برای خود ایجاد کنید.

 داروها

گروهی از داروها هستند که می توانند به فرد دو قطبی کمک کنند تا بهتر علائم اختلال دو قطبی را مدیریت کرده و آنها را کاهش دهد. داروهایی که برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود باید زیر نظر روانپزشک و یا پزشک باشد و آنها تجویز کنند. گاهی از چند نوع داروی مختلف برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود. برخی از داروهایی که مشاور یا روانپزشک برای کنترل و درمان اختلال دو قطبی از آنها استفاده می کند عبارتند از:

 تثبیت کننده های خلق و خو

 داروهای اعصاب نوع دو که به آنتی سایکوتیک معروف اند.

 داروهای ضد افسردگی

عوارض جانبی داروهای مورد مصرف برای اختلال دو قطبی

عوارض داروهای اختلال دو قطبی بسته به نوع دارویی که مصرف می کنند متفاوت است. اگر بعد از مصرف داروهای تجویز شده توسط پزشک برای درمان اختلال دو قطبی، دچار مشکل و عوارض شدید شده اید حتما این موضوع را با پزشک خود درمیان بگذارید.

هرگز مصرف داروها را سرخود متوقف نکنید مگر اینکه پزشک دستور توقف دارو را داده باشد. قطع ناگهانی دارو می تواند عوارض جانبی بسیار شدید را برای شما ایجاد کند و بیماری دو قطبی را شدیدتر کند.

برخی از عوارض جانبی داروهای اختلال دو قطبی عبارتند از:

 اختلالات متابولیک

 فشار خون بالا

 قند خون بالا

 خواب آلودگی شدید

 افزایش وزن و چاقی

 احساس بی قراری و آشفتگی که به همراه خود نیاز شدید به حرکت دادن و تکان دادن دارد.

 اضطراب

و …

از چه راهکارهای درمانی دیگر برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود؟

مهم ترین راه های درمانی و شایع ترین راهکارهای درمان برای اختلال دو قطبی در بالا گفته شد. در برخی از شرایط از راهکارهای فرعی دیگر نیز برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود. برخی از این راهکارهای درمانی عبارتند از:

 الکتروشوک درمانی( ECT)

در این نوع از درمان جریان های کوتاه الکتریکی به مغز وارد می شود. این جریان ها می تواند تشنج را ایجاد کند. اغلب از این روش برای درمان افسردگی های شدید استفاده می شود. افسردگی هایی که با دارو حل نشده و یا شیدایی های حاد که از طریق راه های درمانی دیگر درمان نشده اند. همچنین روش الکتروشوک درمانی یکی از بهترین نوع درمان برای شیدایی در افراد باردار است. در این روش فرد را بیهوش می کنند به همین دلیل او در طول درمان و استفاده از جریان ها بیهوش بوده و هیچگونه دردی را احساس نمی کند.

 تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS)

در این درمان از یک سیم پیچ الکترومغناطیسی کوتاه برای انتقال جریان الکتریکی به مغز استفاده می شود. این روش نیز برای اختلالاتی که افسردگی شدید را همراه خود دارند و افسردگی با دارو رفع نشده است استفاده می شود. تفاوت آن با الکتروشوک درمانی این است که این روش دردناک نیست و به همین دلیل نیاز به بیهوشی ندارد.

 داروهای تیروئید

از داروهای تیروئید در برخی از موارد برای تثبیت کننده خلق و خو استفاده می شود. مطالعات و تحقیقات نشان داده که استفاده از داروهای تیروئید برای کنترل افرادی که اختلال دو قطبی شدید دارند راه مناسبی بوده است.

 درمان با کتامین

کتامین یک داروی بی حس کننده است. دوزهای پایین آن می تواند اثرات ضد افسردگی و ضد خودکشی را برای مدت کوتاهی داشته باشد. به همین دلیل افرادی که اختلال دو قطبی دارند و به فکر خودکشی هستند از این دارو استفاده می کنند. البته مصرف این دارو باید طبق تجویز پزشک باشد.

 بستری شدن در بیمارستان

بستری شدن در بیمارستان یک روش اورژانسی برای افرادی است که اختلال دو قطبی باعث شده رفتارهای خطرناک داشته باشند. هنگامیکه فردی یک دوره افسردگی شدید یا شیدایی را تجربه می کند و نمی توان رفتارها و اعمال او را کنترل کند، بهتر است او را زیر نظر پزشک در بیمارستان بستری کنید.

سخنی از مشاوران آویژه

همانطور که در بالا اشاره شد عدم درمان اختلال دو قطبی می تواند آسیب های شدید و غیر قابل جبرانی را برای فرد و اطرافیان او به همراه داشته باشد. شاید یکی از عزیزان شما از اختلال دو قطبی رنج میبرد اما خودش متوجه این موضوع نمی شود. بهتر است برای درمان و کنترل بیماری او قدم بردارید. تغییرات در نحوه زندگی افراد می تواند راهکار موثری برای مدیریت اختلال دو قطبی در کنار روان درمانی و استفاده از داروها باشد. اگر نمی دانید چگونه با اختلال دو قطبی زندگی خوب و موفقی داشته باشید، می توانید از مشاوره آنلاین در این زمینه کمک بگیرید. مشاوره به شما کمک می کند تا بتوانید با استفاده از یادگیری مهارت هایی، اختلال دو قطبی را کنترل و مدیریت کنید.

سوالات متداول

آیا می توان از ایجاد اختلال دو قطبی پیشگیری کرد؟

متأسفانه هیچ راه شناخته شده ای برای پیشگیری از اختلال دو قطبی وجود ندارد. چرا که علت دقیق و مشخصی برای این بیماری هنوز مشخص نشده است. اما داشتن اطلاعاتی در مورد علائم و نشانه های اختلال دو قطبی و درمان زود هنگام میتواند بسیار کمک کننده باشد.

چگونه اختلال دو قطبی را درمان کنیم؟

درمان هایی که برای اختلال دو قطبی به کار می روند مادام العمر هستند. این درمان ها مختلف بوده و هرکدام در موارد مختلفی برای افرراد استفاده می شوند. روان درمانی، استفاده از دارو ها اصلی ترین بخش های درمان اختلال دو قطبی محسوب می شوند.

اختلال دو قطبی: نشانه‌ها و علت‌ها

۷۶۲ بازديد

اختلال دو قطبی یعنی چه
اختلال دو قطبی یا بیپولاریته، یک اختلال روانی است که تأثیر بر روحیه و انرژی فرد دارد. در این اختلال، فرد تجربه‌های شدید و ناگهانی از روحیه بالا (مانیا) و روحیه پایین (افسردگی) را می‌کند. این تغییرات در حالت روحی می‌توانند تأثیر قابل توجهی بر رفتار و کیفیت زندگی فرد داشته باشند.

در دوره مانیا، فرد احساس روحیه بالا، پرانرژی و هیجان بالا را تجربه می‌کند. برخی از نشانه‌های مانیا شامل افکار بی‌انتها، افزایش انرژی و فعالیت، حرف زدن سریع و پرمحتوا، کاهش نیاز به خواب و استراحت، افکار پرخطر و خطرناک، افزایش خوداعتمادی، رفتار بی‌انضباطانه و بی‌رویه، و تمایل به انجام رفتارهای خطرناک مانند خریدهای بزرگ و بی‌اندازه، مصرف مواد مخدر یا رفتارهای جنسی غیرمعمول می‌باشند.

در دوره افسردگی، فرد احساس روحیه پایین، بی‌اراده‌گی و افسردگی عمیق را تجربه می‌کند. برخی از نشانه‌های افسردگی شامل کاهش انرژی و فعالیت، خستگی و بی‌اشتهایی، بی‌خوابی یا خواب زیاد، احساس بی‌ارزشی، افکار منفی و خودکشی، دلسردی و ناامیدی، کاهش تمرکز و حافظه، احساس گناه و تنهایی، و عدم علاقه به فعالیت‌های قبلی می‌باشند.

علت ایجاد اختلال دو قطبی هنوز به طور کامل مشخص نشده است. اما برخی از عوامل ممکن شامل عوامل ژنتیکی (وراثتی)، عوامل محیطی (استرس، سوانح زندگی، مصرف مواد مخدر و الکل)، تغییرات شیمیایی مغزی (نارسایی شیمیایی در مغز) و تغییرات در تنظیم‌های هورمونی (مانند تغییرات هورمون‌های تیروئید و استروژن) می‌باشند.

تشخیص صحیح و درمان مناسب اختلال دو قطبی می‌تواند بهبود روند زندگی فرد و کاهش عوارض آن کمک کند. درمان این اختلال ممکن است شامل ترکیبی از داروها (مانع‌های روانپزشکی و مثبت‌گراها)، مشاوره روانشناختی و روش‌های مدیریت استرس و تغییرات در سبک زندگی شود. همچنین، پشتیبانی از خانواده و ایجاد حمایت اجتماعی نیز می‌تواند در بهبود و کنترل بهتر این اختلال موثر باشد.

 نشانه های هیپومانیا

هیپومانیا را می توان شیدایی ضعیف دانست. علائم این نوع از اختلال دو قطبی اصلا به اندازه دوره های شیدایی شدید نخواهد بود. افراد درگیر هیپومانیا ممکن است إحساس خوبی داشته باشند و این عقیده را داشته باشند که می توانند کارهای زیادی را به بهترین شکل انجام دهند. این افراد اغلب در موقعیت های اجتماعی و یا محل کار خود می توانند عملکرد خوبی داشته باشند. افراد اختلال دو قطبی که هیپومانیک دارند ممکن است إحساس نکنند که رفتار اشتباهی دارند. اما خانواده و اطرافیان آنها ممکن است متوجه تغییرات خلقی و فعالیت های غیرعادی آنها می شوند.

 علائم دوره های افسردگی در افراد دو قطبی

علائم فسردگی در اختلال دو قطبی مانند علائم افسردگی اساسی است. مهم ترین این علائم عبارتند از:

 غم و اندوه فراوان و طاقت فرسا

 نداشتن انگیزه برای انجام کارها

 احساس خستگی

 نداشتن انرژی

 داشتن احساس ناامیدی و بی ارزشی

 از دست دادن انگیزه و لذت بردن از چیزهایی که زمانی برای شما مهم و لذت بخش بوده است.

 مشکل در تمرکز کردن

 گریه های زیاد و بی دلیل که خارج از کنترل است.

 نداشتن قدرت تصمیم گیری در مواقع حساس

 تحریک پذیری بیش از حد

 اختلالات خواب

 اختلالات اشتها که شامل بی اشتهایی یا پرخوری است.

 افکار خودکشی

 علائم یک دوره مختلط اختلال دو قطبی

هنگامیکه حرف از اختلال دو قطبی به صورت مختلط می زنیم، یعنی اینکه فرد مبتلا به دو قطبی هم دوره های شیدایی را در رفتارهای خود داشته و هم دوره های افسردگی. پس می توان گفت که علائم اختلال دو قطبی مختلط شامل هر دو نشانه های دوره شیدایی و افسردگی می شود. در طول دوره این نوع اختلال، فرد افکار منفی همراه با نشانه های افسردگی را دارد. در کنار آن همچنان احساس بی قراری، بی انرژی بودن و کلافگی را خواهد داشت. نشانه های اختلال دو قطبی مختلط را می توان جز شدیدترین نشانه های اختلال دو قطبی دانست. افرادی که این نوع از اختلال را تجربه می کنند، به عنوان بدترین نوع اختلال دو قطبی دیده می شوند.

چرا اختلال دو قطبی دارم؟

شاید برای شما نیز این سوال بوجود آمده باشد که دلیل اختلال دو قطبی چیست؟ چرا برخی از افراد درگیر دوره های شیدایی و نوسانات خلقی شدید می شوند؟ چرا تست اختلال دو قطبی برخی از افراد مثبت و برخی منفی بوده است؟ میتوان گفت علت دقیق اختلال دو قطبی همچنان برای دانشمندان ناشناخته است. طبق تحقیقاتی که محققان انجام داده اند می توان گفت که عوامل مختلفی برای ایجاد اختلال دو قطبی برای فرد وجود دارد. تعدادی از این عوامل با یکدیگر ادقام شده و احتمال ابتلای فرد به اختلال دو قطبی را افزایش می دهند. این عوامل ترکیبی از عوامل فیزیکی، محیطی و اجتماعی هستند. 3 مورد  از مهم ترین آنها که می تواند علت اختلال دو قطبی باشد عبارتند از:

 ژنتیک و ارث

یکی از مهم ترین علت های اختلال دو قطبی ژنتیک و مسائل مربوط به وراثت است. اکثر افرادی که در خانواده آنها فردی دچار شیدایی و نوسانات خلقی است، آنها نیز درگیر اختلال دو قطبی می شوند. اختلال دو قطبی یکی از ارثی تری اختلالات در نظر گرفته می شود. بیش از دو سوم افراد مبتلا به اختلال دو قطبی حداقل یک خویشاوند که از نوسانات خلقی رنج می برد را دارند. پس می توان گفت اعضای خانواده یک فرد مبتلا به اختلال دو قطبی بیشتر در معرض خطر ابتلا به دو قطبی هستند. البته ژن خاصی مسئول ایجاد اختلال دو قطبی نیست. بلکه عوامل ژنتیکی و محیطی هستند که در کنارهم می توانند به عنوان محرک شناخته شوند.

 محرک ها و عوامل محیطی تاثیر گذار

برخی از موقعیت ها و شرایط هستند که استرس های زیادی را برای فرد به همراه خواهند داشت. این موقعیت های استرس زا اغلب باعث بروز اختلال دو قطبی می شوند. همچنین قرار گرفتن در این شرایط برای افرادی که دو قطبی دارند می تواند به عنوان عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی شناخته شود. این موقعیت ها و رویدادهای استرس زا می تواند در هر زمان و هر شرایطی از زندگی فرد ایجاد شده و او را دچار دوره های شیدایی و افسردگی کند. مهم ترین نمونه های محرک ها استرس زا عبارتند از:

 سوءاستفاده های فیزیکی، جنسی، عاطفی و …

 از هم پاشیدن یک رابطه و ترک شدن

 فوت یکی از عزیزان یا اعضای خانواده

 بیماری های جسمی

 اختلالات خواب

 مشکلات اقتصادی و مالی

 مشکلات در زمینه کار مانند بیکاری و یا از دست دادن شغل و …

 نبودن تعادل در مواد شیمیایی مغز

شواهد زیادی وجود دارد که نشان داده است اختلال دو قطبی احتمالا با نبود تعادل شیمایی در مغز مرتبط است. مواد شیمیایی که در مغز مسئول کنترل عملکرد مغز هستند انتقال دهنده های عصبی نام دارند. این انتقال دهنده های عصبی شامل: دوپامین، نورآدرنالین و سرتونین می شوند. طبق تحقیقات انجام شده، اگر تعادل بین یکی از این انتقال دهنده های عصبی و یا همه آنها بوجود بیاید، فرد اختلال دو قطبی را تجربه می کند. مثلا اگر سطح نورآدرنالین خیلی بالا باشد، ممکن است فرد دچار دوره های شیدایی شود. اگر سطح آن بسیار پایین تر از حد استاندارد باشد نیز فرد دوره های افسردگی را تجربه می کند.

سخنی از مشاوران آویژه

مسلما افراد دو قطبی هم خودشان و هم اطرافیانشان به شدت مورد آسیب قرار می گیرند. این موضوع که فرد نوسانات خلقی داشته باشد و نتواند رفتار و خلقیات خود را کنترل کند می تواند به شدت آسیب زننده باشد. افراد دچار اختلال دو قطبی در اکثر شرایط از روابط اجتماعی دور مانده و افرادی تنها و افسرده خواهند شد.

برای تشخیص اختلالات دو قطبی کافی است نشانه های اختلال دو قطبی در افراد را مورد بررسی قرار دهید. اگر فردی علائم اختلال دو قطبی را دارد بهتر است برای درمان و کنترل دو قطبی بودن به مشاور یا روانشناس مراجعه کند. اگر نوسانات خلقی زیادی را در یکی از اعضای خانواده خود مشاهده می کنید و احساس می کنید که تغییرات خلقی او مربوط به اختلال دو قطبی است، بهتر است با مشاور برای تشخیص اختلال دو قطبی مشورت کنید. شما می توانید از مشاوره آنلاین که به راحتی در دسترس شما قرار می گیرد برای کمک و درمان اختلال دو قطبی کمک بگیرید.

سوالات متداول

اختلال دو قطبی چقدر شایع است؟

اختلال دو قطبی تقریباً 5.7 میلیون از افراد را در آمریکا تحت تاثیر قرار داده است. می توان گفت اختلال دو قطبی امروزه جز یکی از اختلالات شایع محسوب می شود.

اختلال دو قطبی چه کسانی را تحت تاثیر قرار می دهد؟

اختلال دو قطبی می تواند هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد. میانگین سن شروع اختلال دو قطبی، 25 سالگی است. اما به ندرت ممکن است از اوایل کودکی یا در اواخر 40 یا 50 نیز دیده شود.

راهنمای تنظیم خواب کودک

۷۵۶ بازديد

چگونه خواب نوزاد را تنظیم کنیم

تنظیم خواب کودکان یکی از موارد مهمی است که والدین باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشند. خواب کافی و منظم برای کودکان اهمیت زیادی دارد و می‌تواند بر روند رشد و توسعه آنها، همچنین روند روحی و شناختی آنها تأثیر مهمی بگذارد.

در ادامه، به برخی از نکات مهم درباره تنظیم خواب کودکان و ساعت خواب مناسب برای آنها پرداخته خواهد شد:

  1. ساعت خواب مناسب برای کودکان: ساعت خواب مورد نیاز برای کودکان به توسعه و سن آنها بستگی دارد. در حالت کلی، کودکان در طول روز و شب باید حداقل 10 تا 12 ساعت خواب ببرند. اما هر کودک ممکن است نیازهای خواب متفاوتی داشته باشد. بنابراین، باید به نیازهای خواب خاص کودک خود توجه کنید و ساعت خواب را براساس آن تنظیم کنید.

  2. الگوی خواب و بیداری منظم: سعی کنید الگوی خواب و بیداری منظمی برای کودک خود ایجاد کنید. سعی کنید در همان ساعت‌های مشخصی کودک را به خواب ببرید و او را همیشه در همان زمان بیدار کنید. این کمک می‌کند تا بدن کودک، الگوی طبیعی خود را برای خوابیدن و بیدار شدن درک کند و بهتر بتواند به طور مستمر استراحت کند.

  3. ایجاد محیط مناسب برای خواب: ایجاد یک محیط آرام و آرامش بخش برای خواب کودکان بسیار مهم است.

  4. ساعت خواب نهار: بسته به سن کودک، نیاز به خواب نهار ممکن است وجود داشته باشد. درصورتی که کودکتان نیاز به خواب نهار داشته باشد، سعی کنید زمان خواب نهار را در یک ساعت ثابت در روز تعیین کنید. این کمک می‌کند کودک بهتر و راحت‌تر خواب ببرد و از استراحت لازم برخوردار شود.

  5. ایجاد روال قبل از خواب: قبل از خواب کودک، روالی ثابت ایجاد کنید تا به کودک اعلام کنید که زمان خواب است. ممکن است شامل فعالیت‌های آرامش بخش مانند خواندن داستان، گفتگوی آرام و آواز خواندن باشد. این روتین به کودک کمک می‌کند تا آماده برای خواب شود و بهتر بتواند به خواب برود.

  6. توجه به نشانه‌های خواب: شناسایی نشانه‌های خواب کودکان نیز بسیار مهم است. این نشانه‌ها شامل خستگی، سرخ شدن چشمان، دست زدن به چشم‌ها و صورت، عصبانیت و ناراحتی است. درصورت مشاهده این نشانه‌ها، نشان دهنده این است که کودک نیاز به استراحت و خواب دارد.

  7. رعایت زمان بیداری: بیداری طولانی در طول شب ممکن است منجر به کاهش مقدار خواب کودک شود. بنابراین، توجه کنید که پس از بیدار شدن در میان خواب‌های کوتاه، کودک را به خواب ببرید تا استراحت کافی داشته باشد.

چگونه نوزاد خود را بخوابانم؟

اگر به دنبال تنظیم ساعت خواب نوزاد هستید و می خواهید او را بخوابانید، اما او برای نخوابیدن پافشاری می کند، نگران نباشید شما تنها نیستید. اکثر نوزادان برای خوابیدن با والدین خود مشکل دارند. در زیر راهکارهایی برای تنظیم خواب نوزاد ارائه شده است. اگر شما بتوانید این استراتژی ها را به صورت مداوم تکرار کنید، می توانید خواب نوزاد خود را تنظیم کنید. نخوابیدن نوزاد و بی خوابی های او می تواند نوسانات خلقی، گریه، بهانه گرفتن و … را با خود به همراه داشته باشد. پس بهتر است به دنبال راهکارهایی برای خوابیدن کودک و تنظیم خواب نوزاد باشید.

 به کودکتان توجه کنید که راحت باشد

قبل از اینکه فرزندتان را در گهواره قرار بدهید، مطمئن شوید که او در جای خود راحت است. شاید برای شما نیز اتفاق افتاده باشد که احساس کنید نوزادتان می خواهد بخوابد اما مشکلاتی دارد که خوابیدن را برای او سخت می کند. بله درست است. قبل از خوابیدن شما باید به کودکتان توجه کنید که راحت باشد. برای این منظور، پوشک او را چک کنید، آیا کودکتان گرسنه نیست؟ آیا نوزاد شما لباس مناسبی دارد بیش از اندازه گرم و یا سردش نیست؟ دمای اتاق برای او مناسب است؟

 محیط خواب کودک را بررسی کنید

محیط خواب نقش مهمی در خواب رفتن کودک خواهد داشت. اگر نوزاد شما عادت دارد در یک محیط آرام و بدون سر و صدا به خواب برود پس بهتر است چنین محیطی را برای او فراهم کنید. راحت و آرام نگه داشتن نوزاد هنگام خواب به او کمک می کند تا خواب خوبی داشته باشد و سریع بخواب برود. شما می توانید:

 با خاموش کردن لامپ ها و چراغ ها کمک کنید تا یک اتاق نسبتا تاریک برای بهتر خوابیدن نوزاد مهیا شود.

 اگر احساس می کنید کودک از تاریکی مطلق می ترسد می توانید با روشن کردن چراغ شب کمی نور را برای آرام کردن کودک به وجود بیاورید.

 استفاده از صداها و موسیقی های آرامش بخش می تواند کمک کند تا نوزاد شما بهتر به خواب رود.

 همچنین استفاده از گهواره و تکان دادن نوزاد باعث می شود که او بخوابد.

 از قنداق کردن نوزاد برای بهتر خوابیدنش استفاده کنید

قنداق کردن نوزادان روشی است که از قدیم بسیار مرسوم بوده است. اگر به این فکر می کنید که چگونه نوزاد تازه متولد شده خود را به راحتی بخوابانید، به شما پیشنهاد می کنم از قنداق کردن او استفاده کنید. قنداق کردن کمک می کند تا نوزاد شما سریعتر و بهتر بخوابد. همچنین مدت طولانی تری را در خواب باشد. دلیل این امر این است که نوزادان فاقد کنترل حرکتی هستند و اغلب به صورت غیر ارادی بدن آنها در خواب تکان می خورد. نوزاد ممکن است در خواب دست هایش را تکان بدهد و یا پاهای خود را تکان بدهد. این حرکت ها می تواند باعث شود که نوزاد از خواب بیدار شود. پس قنداق کردن او راه مناسبی برای جلوگیری از بیدار شدنش است. نوزاد قنداق شده احساس آرامش و راحتی بیشتری دارد. چند نکته ساده که هنگام قنداق کردن نوزاد بهتر است به آن توجه کنید این است که:

 برای جلوگیری از گرم شدن بیش از اندازه نوزاد، می توانید از یک پتوی پنبه ای سبک و یا کیسه خواب استفاده کنید.

 مطمئن باشید که فضای مناسبی برای حرکت باسن و پاهای نوزاد به جا گذاشته اید. زیرا محکم قنداق کردن نوزاد می تواند باعث ایجاد مشکلات لگن در بزرگسالی شود.

 در حدود دو ماهگی نوزاد می تواند غلت بخورد و شروع به غلتیدن می کند. در این هنگام دیگر او را قنداق نکنید.

 با کودک خود در روز بازی کنید و به او توجه کنید

کارشناسان می گویند هنگامیکه والدین در طول روز با نوزاد خود بازی کنند و سعی کنند که کودک تحرک بالایی داشته باشد، در شب بهتر به خواب می رود. برای تنظمی خواب نوازد سعی کنید با کوچولوی خود بیشتر بازی کنید. فرزندتان را در آغوش بگیرید و با او صحبت کنید. در اینصورت آنها إحساس امنیت و آرامش بیشتری دارند. زمانی که کودک شما در هنگام بیدار بودن عشق و توجه زیادی را دریافت کند بهتر می خوابد. البته به یاد داشته باشید که این فعالیت ها باید در طول روز باشد. هنگام شب وقتی بیدار می شوید که نوزاد خود را شیر بدهید و یا پوشک او را عوض کنید سعی کنید با او صحبت نکنید و سکوت را رعایت کنید. این کار باعث می شود که ساعت خواب کودک تنظیم شده و یاد بگیرد که در شب باید استراحت کند.

 یک برنامه خواب برای کودکتان در نظر بگیرید

شما می توانید از اوایل شش یا هشت ماهگی یک روال خواب برای نوزاد خود در نظر بگیرید. برنامه خوابی که برای خواب بچه در نظر می گیرید باید آرامش بخش باشد و چیزی باشد که کودک آن را دوست داشته باشد. سعی کنید در برنامه خواب نوزاد خود موارد زیر را رعایت کنید:

 برنامه خوابی که برای تنظیم خواب کودک در نظر میگیرید باید آرامش بخش باشد. از فعالیت های بیش از حد قبل از خوابیدن و فعال بودن دوری کنید. زیاد از حد خندیدن و هیجان داشتن می تواند خوابیدن را مشکل کند.

 برنامه خوابی که در نظر میگیرید باید به گونه ای باشد که حداقل ده دقیقه آخر کودک در اتاق خواب باشد. این کار به نوزاد و یا کودک شما کمک می کند تا علاقه مند به رفتن به اتاق خواب شده و اتاق خواب خود را با فعالیت های مثبت و آرام مرتبط بداند.

 به یاد داشته باشید که هدف از برنامه قبل از خواب این است که کودک بتواند آرام شود و به این عادت برسد که موقع خوابیدن چه زمانی است. در اصل برنامه خواب به تنظیم خواب نوزاد و یا کودک کمک شایانی می کند. برخی از کارهایی که می توانید در برنامه و روال خواب کودک داشته باشید عبارتند از:

 دوش گرفتن یا حمام آب گرم

 لباس خواب تن کودک کردن به منظور یادآوری به کودک که زمان خوابیدن است.

 مسواک زدن

 ماساژ کودک

 تکان دادن نوزاد

 کم نور کردن اتاق خواب و استفاده از چراغ خواب

 کتاب داستان خواندن برای کودک

 خواندن لالایی برای نوزاد

 استفاده از موسیقی های آرامش بخش

 بغل کردن و گفتن شب بخیر

 قنداق کردن نوزادان

 قبل از خوابیدن نوزاد را در گهواره قرار دهید

این نکته یکی از نکات کلیدی برای خوابیدن نوزاد است. قبل از آنکه او در آغوش شما خوابش ببرد او را در گهواره و یا تخت خوابش بگذارید. این کار به نوزاد کمک می کند تا ارتباط مناسبی با تختخواب خود برقرار کند. اگر هر بار نوزاد در بغل شما به خواب برود این به یک عادت تبدیل می شود و انتظار دارد که دائم در آغوش شما بخواهد. حتی زمان هایی که شما نمی توانید او را در آغوش بگیرید. در اوایل ممکن است او به دلیل آشنا نبودن با گهواره یا تختخواب شروع به گریه کردن و بهانه گرفتن کند، اما به مرور خوابیدن در تختخواب خود به یک عادت مثبت تبدیل می شود. اگر نمی دانید چه هنگامی باید کودک را در تختخواب قرار دهید به علائم خواب او دقت کنید. مانند:

 ماساژ دادن چشم ها

 افتادگی پلک

 گریه های بی دلیل

 نوسانات خلقی و …

 از پستانک برای خواباندن نوزاد استفاده کنید

طبق مطالعات انجام شده، استفاده از پستانک به کودک شما آرامش می دهد و خطر ابتلا به SIDS را نیز کمتر می کند. اگر کودک شما به سختی می خوابد می توانید از پستانک به عنوان ابزاری برای راحت خوابیدن نوزاد کمک بگیرید. به یاد داشته باشید که هنگامیکه پستانک نوزاد در خواب افتاد دیگر نیازی نیست که مجدد آن را در دهان نوزاد قرار دهید. استفاده از پستانک باید به اندازه باشد تا به یک عادت برای نوزاد تبدیل نشود. به همین دلیل می توانید از پستانک در کنار بقیه روش ها برای تنظیم خواب نوزاد استفاده کنید.

 از اجبار و سختگیری های شدید برای خوابیدن کودک استفاده نکنید

هرگز کودک خود را به زور نخوابانید. نیاز نیست برای اینکه او هر شب ساعت 9 بخوابد او را از غول شب و یا هر موجود وحشتناک دیگر بترسانید. این کار باعث می شود که فرزندتان نتواند خواب همراه با آرامشی را در شب داشته باشد. سعی کنید با فرزندتان سازگارتر باشید. اگر شما با فرزند خود سازگاری بالایی داشته باشید بهتر می توانید با او ارتباط برقرار کنید و به تنظیم خواب کودک کمک کنید.

سخنی از مشاوران آویژه

والدین برای تنظیم خواب نوزدان با مشکلات زیادی مواجه می شوند. مشاور خواب کودک بیان می کند که مقدار زمان خواب برای نوزادان در ماه های مختلف بسیار متفاوت خواهد بود. پس اگر نوزاد شما در ماه های اول 16 ساعت خواب در شبانه روز داشته ولی حال با رسیدن به 6 ماهگی خواب او بسیار کمتر شده است، نگران نباشید. برای تنظیم خواب شبانه نوزاد والدین باید صبر زیادی داشته باشند و از خشونت و یا بی حوصلگی دوری کنند. یک پدر یا مادر نمونه کسی است که بداند نوزادش چه موقع به چه چیزهایی احتیاج دارد و چه هنگام او باید بخوابد. همچنین برنامه خواب منظمی را برای کودک خود تنظیم می کند تا ساعت خواب نوزاد یا کودک مشخص باشد.

اگر نوزاد شما شب ها بی قراری می کند و خواب خوبی ندارد نگران نباشید. شما می توانید از مشاور خواب کودک کمک بگیرید. مشاوره آنلاین نیز که یکی از راه های دسترسی سریع به مشاوره است می تواند به شما خدماتی در زمینه تنظیم خواب کودک ارائه دهد.

سوالات متداول

چگونه نوزاد را سریع بخوابانیم؟

هر کودکی متفاوت است و برخی از نوزادان ممکن است سریع تر از دیگران بخوابند. شما نمی توانید این موضوع را تغییر بدهید. اما می توانید با ایجاد یک برنامه منظم و آرامش بخش قبل از خواب آنها را به خوابیدن تشویق کنید.

چگونه یک کودک را بخوابانیم؟

برای خوابیدن کودک نمی توان از اجبار استفاده کرد. در عوض می توانید برای کمک به خوب خوابیدن کودک کارهایی انجام دهید مانند:

 ایجاد یک برنامه آرام بخش قبل از خواب

 ارائه توجه به کودک و فعالیت زیاد کودک در طول روز

 قنداق کردن یا استفاده از پستانک

 راحت نگه داشتن اتاق خواب و کودک شما

 قرار دادن نوزاد در گهواره قبل از اینکه بخوابد.