در اوایل ازدواج، زوج ها همچنان در حال شناخت یکدیگر از نظر رفتاری، اخلاقی، فرهنگ و عادت ها و… هستند. هر زن و شوهری در اوایل ازدواج نیاز دارند که بیشتر یکدیگر را بشناسند و به یک تفاهم برسند. پس مسلما شروع زندگی مشترک دارای چالش های جدید است.
برخی از زوجین، زندگی مشترک خود را در کنار خانواده همسر شروع می کنند. گاهی زن و شوهر مجبور به پذیرش این تصمیم هستند و گاهی نیز اصلا اجباری وجود ندارد. هر چه پدر و مادر شما انسان های خوبی باشند، همچنان معایب زندگی با خانواده شوهر را نمی توان انکار کرد. در این قسمت چند مورد از مهم ترین معایب و مشکلات زندگی با خانواده شوهر را برای شما آورده ایم.
مشکل در حفظ حریم خصوصی
همه زوج ها باید بتوانند که اوقاتی را به صورت خصوصی باهم بگذرانند. مخصوصا هنگامی که تازه عروسی کرده اند. نیاز به حریم خصوصی در اوایل ازدواج به شدت احساس می شود. اما وقتی شما زندگی با خانواده همسر را انتخاب کنید، ممکن است دیگر نتوانید زمان با کیفیتی را با همسرتان در خانه سپری کنید. از طرفی اینکه از خانواده همسرتان تقاضای حفظ حریم خصوصی را داشته باشید به شدت سخت است. چون شما در حال حاضر در خانه آنها زندگی می کنید و نمی توان به پدر یا مادر همسرتان بگویید زمانی را به بیرون از خانه بروند.
دردسر های صمیمیت و ارتباط بیش از حد
صمیمیت و ارتباط بیش از حد می تواند باعث از بین رفتن احترام و تحقیر شدن می شود. همیشه بهترین گزینه این است که فاصله و حد و حدود رابطه با خانواده شوهر حفظ شود. در اوایل ازدواج ممکن است شما را یک همسر خوب و عروس عالی خطاب کنند و از بودن شما در کنارشان ذوق داشته باشند. اما به مرور این احتمال وجود دارد که گاهی به اشتباه شما را قضاوت کنند. یا با کلمات خود، ناخواسته یا عمدا، سبب تحقیر شما یا بی احترامی به شما شوند. مثلا اگر یکبار به دلیل مشغله یا بیماری نتوانید خانه را مرتب کنید یک عروس تنبل خطاب می شوید. شاید به آشپزی یا غذاهای شما ایراد بگیرند و مطابق با میل آنها نباشد.
از شما انتظار دارند که با قوانین آنها زندگی کنید
همسر شما هر سنی که داشته باشد همچنان برای والدینش یک فرزند بی تجربه خواهد بود. آنها سعی می کنند در مواقع مهم و یا مشکلات زندگی مشترک، او را کنترل کنند. یا به او امر و نهی کنند که چه باید بکند. شما در خانه آنها زندگی می کنید پس این یک روند طبیعی برای آنها خواهد بود که در مورد همه چیزها نظر بدهند. اما اگر نظر یا قوانین آنها برای شما مهم نیست پس این مشکل برای شما کمرنگ تر خواهد بود.
آزادی و قدرت انتخاب شما کم رنگ می شود
زندگی با خانواده شوهر در مقایسه با زندگی در خانه جداگانه آزادی و قدرت انتخاب کمتری را برای شما خواهد داشت. شما گاهی مجبور می شوید آنچه را که خانواده همسرتان انتخاب می کنند بپذیرید. حتی اگر مطابق با میل شما نباشد. ممکن است از مهمانی رفتن یا مهمانی گرفتن زیاد خوشتان نیاید ولی چون در خانه پدر و مادر همسرتان زندگی می کنید دائم رفت و آمد و مهمانی برقرار باشد. گاهی ممکن است با همسرتان دعوا کنید، در صورتی که اشتباه از سمت همسرتان است اما خانواده او شما را به معذرت خواهی از همسر وادار کنند.
دخالت والدین همسر در تربییت فرزندان
اگر شما بچه دار شوید، مشکلات زندگی با خانواده همسر برای شما دو چندان می شود. آنها شما را یک مادر و یا پدر بی تجربه می بینند و می خواهند همیشه در مورد تربیت و رشد و خوراک و… فرزندانتان نظر بدهند. ممکن است به خودتان بیایید و ببینید به جای شما خانواده همسرتان فرزندانتان را تربیت می کنند و شما هیچ دخالتی در تربیت فرزند خود ندارید.
انتظارات و فرهنگ های نامتعادل
اگر والدین از شما و همسرتان انتظارات زیاد و نامعقولی داشته باشند زندگی با آنها سختتر خواهد شد. اگر شما و همسرتان اعتقادات و عقاید مختلفی نسبت به والدین او داشته باشید تفاوت های زیادی در نحوه مدیریت خانواده و یا تربیت فرزندان وجود دارد. درک این تفاوت ها و کم کردن انتظارات از یکدیگر واقعا سخت است و باعث ایجاد استرس و کشمکش بین شما و خانواده همسر و یا بین زن و شوهر می شود.
صمیمت جنسی و فیزیکی کمرنگ می شود
هنگامی که در کنار پدر و مادرشوهر خود زندگی کنید نمی توانید از نظر جنسی و فیزیکی آزادی زیادی داشته باشید. در آغوش گرفتن، لمس و نوازش همسر و … همه در نهایت به اتاق خواب شما ختم می شود. زن و شوهری که در خانه جداگانه زندگی می کنند صمیمیت فیزیکی بیشتری دارند. مثلا وقتی همسرش از سرکار می آید می توانند او را در آغوش بگیرند و ببوسند. یا هنگام تماشای فیلم می توانند همسر خود را نوازش کنند اما ایجاد چنین فضاهایی در کنار خانواده همسر سخت و گاهی غیر ممکن خواهد بود. نبودن صمیمت جنسی و فیزیکی باعث ایجاد احساس دلزدگی از زندگی، یا کمرنگ شدن ارتباط موثر با همسر می شود.